گفت‌وگوی جام‌ سیاست با علیرضا شیخ عطار

خصومت عربستان با ایران ریشه تاریخی دارد

سیاست عربستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا شروع درگیری‌ها در سوریه به صورت غیرمستقیم از طریق تحریک طرف‌های مختلف در منطقه و همچنین تحریک قدرت‌های بزرگ علیه ایران بوده است.
کد خبر: ۹۰۹۴۹۷
خصومت عربستان با ایران ریشه تاریخی دارد

اقدامات این کشور تنها معطوف به فعالیت‌های تبلیغاتی در حوزه مباحث مذهبی و ترویج اندیشه‌های وهابی نیست، بلکه با حمایت از گروه‌ها تروریستی و تقویت آنها سعی در نا‌امن کردن منطقه نیز دارد.

هر چند عربستان تا چندی پیش هیچ‌گاه به صورت مستقیم وارد درگیری با ایران نمی‌شد، اما پس از شروع بحران در سوریه، این سیاست قدیمی را کنار گذاشت و وارد برخورد مستقیم با جمهوری اسلامی ایران شد و بر این مبنا سعی کرده سیاست‌های خود را درسطح منطقه‌ در برابر جمهوری اسلامی ایران گسترش داده و نفوذ خود را به صورت متقابل با همکاری و تعامل با بازیگران داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی همسو، در مقابل ایران افزایش دهد و این اقدام را از طرق مختلف از جمله فشارهای اقتصادی در‌خصوص کاهش قیمت نفت یا کمک به تروریسم منطقه‌ای و حتی بی‌احترامی به حجاج ایرانی پی بگیرد.

علیرضا شیخ عطار، کارشناس مسائل سیاسی معتقد است دولت عربستان سال‌هاست که تلاش می‌کند رهبری جهان اسلام را به دست بگیرد، اما به دلیل سیاست‌های متخاصمانه و تفرقه‌انگیز در میان مسلمانان نه‌تنها نتوانسته جایگاهی برای خود دست و پا کند، بلکه اندک آبرویی را هم که داشته به دلیل سیاست‌های غلط خود و در مواجهه با اتفاقات منطقه‌ای از دست داده است.

وی در گفت‌وگو با جام‌جم ضمن بررسی تاریخی در سیر رفتار عربستان با ایران به بررسی رفتارشناسی این کشور در قبال جمهوری اسلامی پرداخته است.

حکومت عربستان در قبال جمهوری اسلامی ایران رفتار متخاصمانه‌ای اتخاذ کرده ‌و این دشمنی را حتی در ابعاد منطقه‌ای یا مراسم حج نشان داده است. این تخاصم از چه زمانی آغاز شده و به کجا خواهد رسید؟

ابتدا برای بررسی رفتار دولت عربستان در قبال ایران باید تاریخچه این کشور را بررسی کنیم. پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی طی جنگ اول جهانی که انگلیس درآن نقش اساسی داشت، افسری انگلیسی به اسم لورنس عربستان سعی در ایجاد اتحاد در بین قبایل کرد و از میان افراد، فردی به اسم عبدالعزیز که توانست دیگر قبایل را بشدت سرکوب کند بنیانگذار عربستان سعودی شد. در همان زمان مشاوران انگلیسی عبدالعزیز، ایده‌ای مبنی بر این که عربستان مرکز اتکای مسلمانان، به دلیل استقرار شهر مکه و مدینه و داشتن ذخایر نفت است، ارائه و تاکید کردند عربستان نباید کشوری تجزیه شده از امپراتوری عثمانی باشد، بلکه باید نقش رهبری را برای جهان اسلام ایفا کند.

از آنجا که وهابیت از گذشته‌های دور درعربستان وجود داشت و عقاید سلفی‌گری که نحله خاصی در اسلام بود در کنار تشکیل حکومت عبدالعزیز قرار گرفت، حکومت عربستان به دست خاندان سعودی و بخش عقیدتی به دست پیروان وهابیون افتاد. وهابیون که دارای افکار تند مذهبی و به خشونت مشهور بودند حتی قبرستان بقیع و اماکن متبرک ائمه در مدینه را خراب کردند و در پروسه‌ای طرح تخریب مسجدالنبی را نیز مطرح کردند و ریشه افکار خود را تا آنجا گسترش دادند که نجف و کربلا را نیز مورد تعرض قرار دادند. بنابراین عربستان با داعیه رهبری جهان اسلام و با اتکا بر اندیشه وهابی و منابع اقتصادی حاصل از نفت پا به عرصه وجود گذاشت.

اواخر دهه1930، روزولت رئیس‌جمهور وقت آمریکا که پی به ذخایرنفتی عربستان برده بود با پادشاه سعودی در عرشه یک کشتی ملاقات طولانی انجام داد و طبق قرار مشخص شد آمریکا چگونه می‌تواند از ابزار عربستان در جهت منافع شرکت‌های نفتی و نفوذ سیاسی استفاده کند، اما این وضعیت و رویا اتفاق نیفتاد و بسیاری از سران کشورهای مسلمان، عقاید عربستان تحت عنوان وهابیگری را قبول نکرده و قدرت‌نمایی اقتصادی عربستان را بر نتابیدند که یکی از این حکومت‌ها، رژیم پهلوی و پهلوی دوم بود که احساس ناراحتی همراه با تحقیر در مورد عربستان داشت. در آن زمان نیز سعودی‌ها از ایران خوششان نمی‌آمد، ولی چون شاه، متحد اصلی آمریکا بود و توانایی‌های فرهنگی، جمعیتی، تاریخی و نظامی داشت چاره‌ای جز تحمل را برای حکومت عربستان باقی نمی‌گذاشت. بنابراین عربستان سعی کرد حداقل در ظاهر روابط خوبی با ایران داشته باشد، گرچه در ماجرای 1974 و تحریم نفتی اسرائیل که مبتکر آن عربستان بود، شاه از این تحریم تبعیت نکرد و عربستان از شاه ایران به عنوان متحد اسرائیل انتقاد کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حکومت عربستان از رفتن شاه خوشحال شد و بنده از بالاترین مقامات این کشور شنیدم رفتن شاه آنها را خشنود کرده، چون فکر می‌کردند رقیب و کسی که بسیار مورد حمایت آمریکا بوده از صحنه خارج شده و اقتدار عربستان افزایش خواهد یافت. اما بعد از استقرار دولت جمهوری اسلامی ایران و طرح اندیشه مردم‌ سالاری دینی که تنها در‌بر‌گیرنده تغییر رژیم نبود، نگرانی حکومت عربستان به دلیل فراگیر شدن این تفکر در جهان اسلام بیشتر شد و در مقاطعی برای رفع نگرانی، طراحی‌هایی با هزینه‌های گزاف ارائه کرد تا حرکت پویای مردم‌سالاری دینی جمهوری اسلامی ایران را متوقف کند. عربستان با تاسیس مدرسه‌های سلفی برای تربیت طلاب در کشورهای همسایه ایران ازجمله پاکستان تلاش گسترده‌ای برای اختلاف میان شیعیان و سنی‌ها بخرج داد و حتی در تلاشی دیگر در همسایگی ایران و در کشور افغانستان با سرمایه‌گذاری کلان طالبان را تاسیس و مورد حمایت قرارداد.

در دوران فرزندان عبدالعزیز، نگاه سنتی به اتفاقات سیاسی وجود داشت و این حکومت تلاش می‌کرد به دلیل فرهنگ نشأت گرفته از زندگی عشایری به صورت مستقیم وارد موضوعات و در‌گیری‌های سیاسی نشوند و تنها با هزینه کردن پول، عواملی را در کشورهای اطراف و جهان اسلام در ترویج اندیشه وهابیگری در مقابل اندیشه الهام‌بخشی که از سوی جمهوری اسلامی ایران مطرح می‌شد، تقویت کند. در ماجرای کشتار حجاج در سال 66 درواقع جلوه و بروز عصبانیت عربستان به اوج خود رسید، ولی پس از مدتی پادشاه وقت عربستان به این نتیجه رسید که نباید درگیری با ایران ادامه یابد و بعد از آن حج برقرار شد و روابط سیاسی‌ای که قطع شده بود مجدد برقرار شد.

عبدالله، پادشاه وقت، به این نتیجه رسید که ایران واقعیتی است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت و باید راه معامله یا سکوت را پیش گرفت. لذا تا آخر عمر این پادشاه این وضعیت ادامه داشت تا این که پس از وی کار به دست دیگران رسید.

چرا این نگاه سنتی از میان رفت و عربستان اکنون ترجیح می‌دهد به صورت آشکارا دشمنی خود را با ایران به نمایش بگذارد؟

پادشاهان بعدی عربستان به دلیل کهولت سن ترجیح دادند کار را به دست فرزندان خود ـ که اغلب تحصیل کرده آمریکا و همراه با حزب جمهوریخواه و جریانات افراطی بودند ـ بسپارند که از‌جمله این افراد محمد بن سلمان، ولیعهد دوم و جوان عربستان است که با جاه‌طلبی، بسیاری از کارهای نظامی واقتصادی حکومت را در دست دارد. او عقیده دارد باید روش‌های گذشته وسنت‌ها تغییر کند وایران رقیب ودشمن واقعی عربستان است. این ولیعهد جویای نام معتقد است ایران صاحب اندیشه، فرهنگ و مکتب است و نظریه‌ای با عنوان مردم‌سالاری دینی ایرانی، موجب رسوایی، ضرر وزیان نظریه سلفی‌گری و وهابیت است. او بر مبنای اعتقاد محافظه‌کاران آمریکایی تاکید دارد ایران باید از ریشه نابود شود، چرا‌که کنار آمدن با ایران فایده‌ای ندارد. این ولیعهد جوان، هم‌اکنون کنترل نظامی و اقتصادی کشور را در دست گرفته و دست به کارهای غیر‌عقلانی زده که گلایه اعضای خاندان پادشاهی را به دنبال داشته به‌ طوری که برخی با نوشتن مطالبی در فضای مجازی یا حضور در برخی جلسات خصوصی، این سیاست‌ها را درست نمی‌دانند.

سیاست‌های غلط این کشور تا کجا ادامه یافته است؟

ماجراجویی‌های عربستان در یمن وایجاد گروه‌های تروریستی مانند جبهه النصره و داعش از سیاست‌های نادرستی است که باعث استفاده ابزاری این کشور در خارج می‌شود. عربستان در همه جا ماجرا‌جویی می‌کند، از عرضه زیاد نفت گرفته تا کم کردن قیمت و دخالت‌های نظامی در منطقه و موضعگیری علیه ایران. حتی اتفاقی که سال گذشته در مکه رخ داد و هیچ عذر‌خواهی از سوی مقامات این کشور صورت نگرفت از‌جمله سیاست‌های غلط این کشور است. شرایطی که امروز بتدریج در عربستان رخ می‌دهد و مشکلات اقتصادی ناشی از پایین آمدن قیمت نفت ـ که نشأت گرفته از ماجراجویی هیات حاکمه است ـ لطمات زیادی به این کشور برای حمایت از گروه‌های تروریستی سوریه وارد کرده و خواهد کرد. باید گفت در هیچ دوره‌ای تا الان عربستان تا این اندازه مورد انتقاد کشورهای دنیا و حتی غرب و جهان اسلام نبوده، بنابراین می‌توان حدس زد چنین شرایطی به دلیل نارضایتی در بدنه حکومت عربستان پایدار نخواهد بود.

آیا سیاست‌های عربستان در قبال ایران راه به جایی خواهد برد و آیا تهران با وجود چنین رفتار‌هایی باید سیاست مدارا در پیش بگیرد‌؟

سیاست ایران مبتنی بر مدارا از موضع عقلانیت و نه از موضع ضعف است. این اعتقاد وجود دارد که شرایط نمی‌تواند پایدار باشد و سر سعودی‌ها به سنگ خواهد خورد و آنان نمی‌توانند به آرزویی که دارند، برسند. بنابراین ایران سیاست خویشتنداری البته از موضع قدرت را در پیش گرفته و هرگاه عربستان از خط قرمزها عبورکند،با پاسخ‌های دیپلماتیک لازم در مجامع بین‌المللی یا مجامع اقتصادی مثل اوپک طرح مساله می‌کند. البته از رفتار فعلی عربستان می‌توان دریافت این کشور قصد خویشتنداری ندارد و فکر می‌کند باید ماجرا‌جویی کند.

نزیک ایام حج هستیم و ابهاماتی درمورد حضور ایران دراین مناسک وجود دارد. فکر می‌کنید سیاست کشور در قبال برگزاری حج امسال چگونه باید باشد؟

حج را نمی‌توان تحریم کرد، چون حکم خداوند است، ولی اگر دولت عربستان به گونه‌ای عمل کند که رفتن حج برای ما غیر‌ممکن باشد خب تکلیف از ما ساقط است. دولت عربستان اگر بخواهد امنیت حجاج ایرانی را تضمین نکند یا رفتارهای توهین آمیز داشته باشد، خداوندهم قطعا راضی نیست با بندگانش رفتار تحقیر‌آمیز صورت گیرد. اگر عربستان درایت بخرج ندهد و شرایط سختی را برای حجاج ایرانی درست کند تنها آبروی خودش را به خطر انداخته است.

فاطمه امیری - روزنامه نگار / ضمیمه جام سیاست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها