مردی به دلیل اختلاف مالی با صاحب یک شرکت بازرگانی، نقشه ربودن او را طراحی و دو شرخر را اجیر کرد اما آنها سرش کلاه گذاشتند و او را به دردسر انداختند.
کد خبر: ۱۴۲۴۰۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۵
اتاق اصناف، وزارت راه و شهرسازی، بنیاد مسکن و اتحادیه مشاوران املاک چهار نهاد فعال در بخش مسکن هستند.
کد خبر: ۱۴۱۱۵۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱
می گویند سرعت شان از قانون هم بیشتر است و ابزارهایی دارند که در اندک زمان می تواند، برگ های کاغذی چک و سفته و ... را به اسکناس و وجه رایج مملکت تبدیل کنند.
کد خبر: ۹۸۲۹۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۶
گاهی بیکاری در یک جامعه به حدی میشود که آمار شغلهایی که سودی برای اقتصاد کشور ندارند؛ اما برای صاحب آن درآمدزایی میکنند بالا میرود. در این گزارش با عجیبترین شغلهای کاذب آشنا میشوید.
کد خبر: ۹۷۲۱۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۰۵
قائم مقام بانک مرکزی خبر داد:
قائم مقام بانک مرکزی گفت: این بانک در جریان پرداخت تسهیلات 6500 میلیارد تومانی به یک فرد بدون وثیقه بوده و اسامی این فرد و یا گروه در لیست بدهکاران بزرگ بانکی قرار دارد و برهمین اساس این مساله به مسوولان قوه قضاییه اعلام شده است.
کد خبر: ۷۷۳۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۳
امنیتی که شرخرها ایجاد می کنند
این گفتگویی است با یک شرخر در تهران ، شاید گفتگو کننده سوال های حرفه ای نکرده باشد، اما بی تردید تلاش او برای پیدا کردن یک شرخر و مصاحبه با او، نشان دهنده استعداد او در روزنامه نگاری است.
کد خبر: ۶۹۹۹۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۵
« شرخر ی»؛ اصطلاحی جاافتاده میان مردم است که به معنای خریدن مدعاها؛ بهویژه، دیون پیش از اثبات نزد محکمه است که معمولا از طریق صلح حقوق انجام میشود. در متون قانونی شرخر ی مستقلا جرمانگاری نشده است. بنابراین آنچه که از شرخر ی فهمیده میشود بر اساس تلقی عامیانه است که البته میتوان آن را به زبان حقوق به شکلی که در بالا ارایه شد، تعریف کرد. این اصطلاح درواقع خریدن «مدعا»ی اثباتنشده است ولی مردم از این مدعا به «شر» یاد میکنند؛ یعنی خریدن شر. چرا؟
کد خبر: ۶۹۰۸۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
اگر حرف نزند، دهانش معلوم نیست؛ انبوهی از موهای مشکی و یکدست با خمی ملایم از زیر بینی کشیده و قوسدارش رُسته و روی لب پایین ختم شده است و مانند مشتی بسته دهان را در دل خود پنهان کرده است، اما وقتی حرف میزند، وقتی میخندد، مشتش باز میشود و دندانهایی درشت و زرد بیرون میافتند. صدایش بیپروا و دورگه است. گاهی با انگشت شست و اشاره، کف دور لبها را میچیند و انگار خط خاطرهای را در یادش دنبال کند، چشمانش را به جایی که هیچ جا نیست، میدوزد. میگوید از 15سالگی پای رفیق بد و زغال خوب نشسته و همان زمانها دستش با چاقو آشنا شده است. کمی بعد هم مردی را که رفتوآمدهای نامربوط به محلهشان داشته «کاردی» کرده و از هول این خط و خون، پاهایش برای اولینبار، راه فرار را تجربه کرده است.
کد خبر: ۶۹۰۷۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۰