در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از سیری در ایران، زنگوله به آن می آویختند و آن را به سر چوبی قرار می دادند . بازیگر نقش آهو کیسه یا گونی پارچه روی سر می شکید ، تا بدنش پیدا نشود و از داخل آن کله آهو را که روی چوبی قرار داشته بیرون می آورد . چنانکه به هیات حیوانی در آمده و با آن چوب می توانست سرش را حرکت بدهد . نفر دوم شعر می خواند و با چوبی که در دست داشته ، نمایش را هدایت می کرد . نفر سوم توبره کش بود که هر سه با هم کوچه به کوچه به خانه های ده رفته و نمایش را اجرا و هدایایی از مردم می گرفتند .
شعری که معمولا خوانده می شود ، از اینقرار است :
آهو چره ،آهو چره ، ببین چقدر خوب می چره .
آهو از باغ آمده ، چریده و چاق آمده .
آهو مرغانه خوره ، صدتا به کمتر نخوره .
به اینجا که می رسد آهو غش می کند و تا تخم مرغ یا چیز دیگری از صاحبخانه نگیرد حالش جا نمی آید .
بعد از خواندن هر بند ، همان قسمت اول به صورت واگر ( ترجیع بند )تکرار می شود . سپس خواننده بند دیگری را تکرار می کند . با این کارها از صاحبخانه چیزهای چون : برنج ، تخم مرغ ، شیرینی می گیرند . این گروه کارشان را از غروب آغاز کرده و چند روستا و آبادی نزدیک را می گردند .
این نمایش از شرقی ترین نقاط گیلان تا حدود تنکابن و روستای اطراف آن معمول بوده و امروزه نیز کم و بیش معمول است .
در گیلان بویژه در روستاها، بیشتر از هر جای ایران مهرگان جشن گرفته میشود. زمان همه این جشنها مصادف است با پایان فصل برداشت محصولات کشاورزی. در واقع این جشنها مراسم سپاسگزاری از ایزد مهر و بار آوری است که یاور چند هزار سالهٔ دهقانان در امر کاشت و برداشت میباشد. در بسیاری از روستاهای گیلان جشن خرمن در این ایام برگزار میشود. در توسکامحله قاسم آباد در گیلان هر سال در سه آدینه مردم در شاه شهیدان جمع شده و جشن میگیرند. در آدینه آخر که جشن مهرگان اصلی هست مردم بسیاری از شهرها و روستاهای شرق گیلان و غرب مازندران نیز به آنجا میآیند. تا حدود بیست سال پیش دختران و پسران روستایی در این روز بهترین لباسهای خود را، چون ایام نوروز، میپوشیدند.
مبدا بسیاری از آشناییها و احتمالا پیمان تشکیل خانواده بین دختران و پسران مجرد همین آدینه در توسکامحله بود. در همین ایام در گیلان و مازندران در چندین آدینه پیاپی مراسم کشتی گیری برگزار میشد و در آدینه آخر با گذاشتن برُم (داربست یا نردبانی که جوایزی مثل پیراهن، ظرف و مشابه را به آن آویزان میکردند) به کشتی گیران برنده جایزه میدادند. اواخر تابستان و اوایل پاییز، در ایام خرمن محصولات کشاورزی که هوای آفتابی از ضروریات میباشد، هرگاه ابر و بارندگی زیاد مانع این کار شود در روستاهای شرق گیلان نوجوانان با رقص و پایکوبی از خورشید میخواهند که با تابش گرما آفرین خود کشاورزان را یاری دهد. معمولا یک نفر با گذاشتن یک دُم که از ساقه برنج درست میکنند نقش اهریمن یا همان ایزد ملعون هوم را بازی میکند و میرقصد و بقیه دورش جمع شده و با دست زدن و هو کردنش همزمان میخوانند:«ای خدا آفتاب بنه / منگ منگتاب بنه» و بدینسان خورشید را به تابیدن دعوت میکنند. به در هر خانه روستایی که میرسند صاحب خانه اندکی برنج در توبره یا کیسهای که به گردن ملعون آویزان هست میریزد. بعد برنج را به بقالی محل داده و او نیز بهای برنج را با نخودچی، کشمش، شکلات و یا دیگر تنقلات میپردازد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد