
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
روایت اول:
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از بیستایی ، در شهر خبر پیچید که شخصی استفراغ کرد و چهل کلاغ از گلوی او بیرون آمد. نزد او رفتند و ماجرا را پرسیدند. گفت: من نبودم که استفراغ کردم. فلان کس بود و چهل کلاغ هم نبود بلکه سی و نه کلاغ بود. نزد فلان کس رفتند و ماجرا را پرسیدند. گفت: من نبودم که استفراغ کردم. فلان کس بود و سی هشت کلاغ استفراغ کرد. همینطور این سوال را پرسیدند تا رسیدند به آن کسی که گفتند یک کلاغ قی کرده است و چون از او ماجرا را پرسیدند گفت: بله من استفراغ کردم و چیز کوچک سیاه رنگی از گلویم بیرون آمد که شبیه جوجه کلاغ بود نه خود کلاغ!!!
روایت دوم:
یک حاجی بازاری گنجی پیدا کرد و خواست ببیند اگر این راز را با همسرش در میان بگذارد آیا فاش میشود یا نه. نقشه ای طرح کرد و روزی به مستراح رفت و همین که بیرون آمد به زنش گفت: نمیدانی امروز چه اتفاق عجیبی افتاد! مشغول قضای حاجت بودم که ناگهان یک کلاغ از مقعدم بیرون جست و پرواز کرد و رفت! مبادا این موضوع را به کسی بگویی که برایمان دردسر میشود! زن قول داد که ماجرا را با کسی عنوان نکند اما بمحض اینکه همسرش خانه را ترک کرد به نزد همسایه رفت و گفت: امروز موقع قضای حاجت شوهرم یک جفت کلاغ از مقعدش بیرون آمدند و پرواز کردند! مبادا این راز را برای کسی بازگو کنی!!! زن همسایه هم بی درنگ نزد همسرش رفت و گفت چه نشسته ای که از مقعد حاجی سه کلاغ بیرون جسته اند!
غروب هنگامی که حاجی به خانه بازمیگشت یکی از اهالی محل نزد او دوید و گفت شنیده ام امروز چهل کلاغ از شما بیرون پریده اند؟! حاجی به منزل که رسید رو به همسر خود نمود و گفت: بی انصاف! حالا که راز خود را به تو سپردم و آن همه سفارش و تاکید کردم که به کسی نگویی، یک کلاغ ما به چهل کلاغ رسید؟ اگر سفارش نمیکردم به چند کلاغ میرسید؟!؟!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد