به گزارش جام جم آنلاین به نقل از نمناک، امروزه شاهد وقوع خشونت به شکل های مختلف هستیم. خشونت کلامی یکی از انواع مختلف خشونت است که شامل رفتارهایی مانند فحاشی، بد و بیراه گفتن، داد کشیدن، با کلام تهدید کردن و ... می شود. اغلب مردم تنها خشونت فیزیکی را زیان بار و آسیب زننده می دانند اما خشونت کلامی به مراتب آثار زیانبارتری می تواند داشته باشد. این روزها متاسفانه این نوع خشونت را می توانیم در همه جا مشاهده کنیم، کافی است کمی پشت چهارراه دیر حرکت کنید تا مورد عنایت فحش و ناسزاهای چند راننده عصبانی قرار بگیرید اما علت فحش دادن و ناسزاگویی چیست؟
خشونت کلامی زیرمجموعه سوءرفتار کلامی است .در خشونت کلامی ما با رفتارهایی مواجه هستیم که برخی از آن ها مانند ناسزاگویی و فحش دادن، بد و بیراه گفتن، داد کشیدن، با کلام تهدید کردن بسیار بارز بوده و برخی دیگر مانند قهر کردن، نادیده گرفتن انسان دیگری، به رسمیت نشناختن حضور یک انسانی در یک جایی یا با کنایه ایهام و رمز دیگری را مورد تحقیر قرار دادن پنهان هستند. ریشه های خشونت کلامی کجاست و چرا با فحش دادن، برخی افراد احساس آرامش می کنند؟
همه ما در زندگی با ناکامی های مختلفی سر و کار داریم اما باید بتوانیم ناکامی و محرومیت خودمان را به زبانی سازنده و صلح آمیز بیان کنیم. برخی از افراد که در راه رسیدن به هدف های خود نمی توانند به آن چیزی که می خواهند برسند، دست به رفتار خشونت آمیز می زنند و فحش و ناسزا می دهند. این افراد یاد نگرفته اند که چطور خواسته ها و ناکامی و محرومیت خودشان را به زبانی صلح آمیز بیان کنند.
خشونت کلامی توسط زبان انجام می گیرد و زبان امری آموختنی است. کودکانی که در فضاهایی مملو از واژگان تحقیرآمیز یا واژگان خشونت بارقرار می گیرند و یا والدین آنها دائما فحش می دهند و بد و بیراه می گویند ، یاد می گیرند که از آن به بعد ارتباطات خودشان را با این نوع واژگان و با این نوع زبان و کلام انجام بدهند.
این نوع خشونت بیشتر در کسانی دیده می شود که دچار احساسات مختلف می شوند که نمی توانند احساسات خود را کنترل کنند. مثلا افرادی که سریعا خشمگین شده و نمی توانند خشم خود را کنترل نمایند و یا افرادی که زود ناامید می شوند و در زندگی شخصی خود و محیط کاریشان دچار شکست می شوند، و نمی توانند هیجانات خود را کنترل کنند، این احساسات خود را با خشم و ناسزا بروز می دهند.
اصلی ترین علل خشونت کلامی و فحش و ناسزا گویی را باید در روان فرد جستجو کرد. افرادی که مشکلات روان شناختی دارند هنگامی که نمی توانند در زندگی خودشان آنچه که می خواهند را به دست بیاورند دست به چنین رفتارهای خشونت آمیزی می زنند و فحش و ناسزا می گویند.
برخی افراد به خاطر اختلافات قدیمی در مقابل فردی دیگر حس تنفر و خشم دارند. این افراد در این زمان ها از مکانیسم های دفاعی ناپخته استفاده می کنند و با فحش و ناسزاگویی احساسات خود را برون ریزی می کنند.
برخی افراد مهارت گفتگوی اندکی دارند و نمی توانند آنچه که در دل دارند را به زبان روشن بیان کنند و خواسته و درخواست خودشان را بگویند، پس دست به خشونت می زنند.
نداشتن خواب کافی و بی خوابی های پی در پی سبب می شود، تحمل و طاقت بسیاری از افراد در برابر مسائل کم شده و زود از کوره در بروند و فحش و ناسزا بگویند. خواب کافی بر نحوه برخورد با مسائل و تحمل شرایط سخت تاثیر دارد.
کار و فعالیت زیاد سبب می شود افراد و آستانه تحملشان به شدت افت کند و حتی حوصلۀ خودشان را هم نداشته باشند . این بی حوصلگی ناشی از کار و فعالیت زیاد شبانه روزی می تواند منجر به خشم و خشونت و ناسزاگویی شود.
سکته مغزی، آسیب های مغزی، سکته قلبی، کمبود برخی ویتامین ها، کمبود برخی املاح و مواد معدنی در بدن، باعث ایجاد خشونت و خشم در فرد شده و او گاهی خشم خود را با رفتارهایی مانند ناسزاگویی نشان می دهد. این عوامل در کنترل و اختیار فرد پرخاشگر نیستند ولی در هر صورت نمی توان خشونت را با این فرضیه که فرد کنترلی بر رفتار خود ندارد، توجیه کرد.
برخی افراد که رفتارهای خشونت آمیز از خود نشان می دهند و در مواقع مختلف با فحش دادن خود را آرام می کنند، این رفتار آنها ریشه در گذشته فرد دارد. فردی که در خانواده ای پر از جنگ و دعوا رشد کرده است، احتمال اینکه در آینده فردی پرخاشگر شود خیلی بیشتر است. محیطی که فرد در آن درس می خواند، محیط دوستان و هم سالان نزدیک که همیشه با آنها در تماس است، محیط شغلی و... می تواند در خشونت تاثیر زیادی داشته باشد.
فحاشی و ناسزا گویی کودکان چند علت دارد که عبارتند از :
ما الگوی بچه ها هستیم؛ اگر کودک در محیطی قرار گیرد که اطرافیانش به این شکل صحبت می کنند، او نیز یاد می گیرد و به همین شکل رفتار می کند.
علت دیگر فحاشی کودکان این است که آنها نمی توانند خشم خود را کنترل کنند و فحش دادن در حقیقت، یک نوع ابراز خشم و پرخاشگری کلامی است.
بیماری های مختلف سبب ایجاد اضطراب در کودکان و باعث پرخاشگری و در نهایت فحاشی آنها می شوند.مثلا بیماری پرکاری تیرویید سبب بروز اختلالات اضطرابی و افسردگی در کودکان شده که خود این عامل، زمینه ای برای فحاشی کودکان است.
علت دیگر فحاشی در کودکان مشکلات رفتاری کودکان (مانند لجبازی) است . بچه های لجباز برای جلب توجه و ناراحت کردن اطرافیان با اینکه می دانند فحش دادن کار بدی است ، این کار را می کنند تا محیط اطرافشان را طبق نظر خودشان کنترل کنند.
گاهی کودکان در حالت افسردگی، پرخاشگر شده و ناسزا می گویند.
اثرات خشونت کلامی یا فحاشی، کم تر از خشونت های فیزیکی نیست پس آن را دست کم نگیریم. تلاش کنیم همه با هم، به سمت یک جامعۀ صلح آمیز و بری از خشونت برویم.
ما رفتارها را انتخاب می کنیم. افرادی که خشونت کلامی دارند باید مهارت های گفت و گوی بدون خشونت را یاد بگیرند و یاد بگیرند که خواسته ها، نیازها و ناکامی خودشان را به زبانی زیباتر، سازنده تر و موثرتر بیان کنند.
برای اینکه گفت و گوی بدون خشونت داشته باشید به جای فحاشی و انتخاب رفتارهای پرخاشگرانه این کارها را انجام دهید:
اگر مرتکب فحش و بددهنی شدید خودتان را جریمه و تنبیه کنید مثلاً خود را از انجام کار دلخواهتان محروم کنید.
فحش به دیگران از گناهان است و گناه جایگاه والای انسانی را از بین می برد برای اینکه دچار این گناه نشوید:
ما باید به بچه ها آموزش تفکر و رفتار مسئولانه دهیم و آموزش دهیم که خودشان رفتارهای خودشان را انتخاب می کنند و در برابر انتخاب هایشان مسئول هستند و باید با پیامد رو به رو شوند.اگر با پیامد رفتارمان رو به رو نشویم، رفتارمان را تکرار می کنیم.
اگر خودمان الگوهای خوبی باشیم فرزندانمان از ما یاد می گیرند. پدر یا مادر خودشان باید رفتارهای غیرخشونت آمیز با بچه ها داشته باشند .
برخی خانواده ها معتقد هستند بچه ها باید فحش ها را بلد باشند اما باید بدانند که در کجا باید استفاده کنند اما این درست نیست بچه های ما باید گفت و گوی بدون خشونت یاد بگیرند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد