آنچه از کلیت سینمای ایران و شکل کنونی ساختار و بدنه تولیدی آن نمایان است، غفلت از کارکرد سینما در حوزه راهبردهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در بهترین حالت، گرایش عمده به طرح مسائل سیاسی در دل سینمای اجتماعی دیده شده است آن هم همواره در خدمت نظام فرهنگی کشور نبوده، فارغ از جنبشهای فردی توسط مدیران و سینماگران انقلابی، اغلب این آثار به دست جریانهای شناسایی نشده خلاف آمد راهبردهای کشوری تولید شدهاند. با همه اینها برخلاف تمایل همیشگی سینمای جهان به سیاست، سینمای ایران شرایطی برای تداوم تولید فیلمهای سیاسی اثرگذار نیافته است چه رسد به سینمای راهبردی. با وجود این، همواره مطالبههایی از سوی برخی اندیشمندان به الزام و جهتدهی سینمای ایران به سوی مسائل راهبردی وجود داشته است و همچنان که اشاره شد در این مسیر گامهایی نیز در قالب جنبشهای فردی برداشته شده است. هرچند با وجود این گرایش و صرف هزینه در جهت آن، همچنان سینمای ایران تا رسیدن به تولید فیلمهای قابلتوجه و متعدد در جهت اهداف ملی فاصله دارد.
۱- ضرورت جبران یک غفلت
به وجود آمدن نگاه راهبردی به سینما امری غفلت شده است که نیازمند انسجام دیدگاه در نهادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در این زمینه است. با وجود اعلام دفترچه سیاستهای سینما بهصورت سالانه که قرار بود بخشی از راهبردهای فرهنگی در حوزه سینما را تصریح کند اما امروز با نگاهی به سالهای پشت سر در بهترین حالت به اشتباه سینمای سیاسی را از سر ناچاری! سینمای استراتژیک تلقی میشود. در حالی که امروزه اهداف اقتصادی و دیپلماسی و روشنگری در زمینه نیازهای روز اجتماعی در دایره سینمای راهبردی قرار میگیرد. فارغ از بهرهبرداری نظام سلطه از ابزار سینما برای پیشبرد اهداف کلان سیاسی خود که این روزها امری آشکار است، حتی دیگر کشورهای صاحب سینما از چین و هند گرفته تا کره جنوبی و ترکیه و... به این امر توجه دارند و علاوه بر تبیین راهبردهای سیاسی و فرهنگی خود حتی برای اهداف به نظر غیرمرتبط مثل رشد تیمهای ورزشی و سهمگیری از میادین ورزشی هم در سینمای راهبردی خود زمینهسازی میکنند. در این میان صدافسوس از غفلت و انجماد سینمای ایران .
۲- آموختن تولید فیلم تماشایی
در گام نخست حاکمیت باید سینما را بهعنوان یک زبان مستقل در هنر و صنعت به رسمیت بشناسد و از آن همچون ابزاری برای تبیین شرایط گذشته، حال و آینده ایران در تمام زمینههای اولویتدار بهره بگیرد. از تبیین جایگاه علمی کشور تا طرحهای مترقی اجتماعی و توسعه ورزش با هدفگذاری جهانی و... .
از طرفی شکلگیری سینمای راهبردی ایران، ذیل سینمای ملی با ضرورتهایی همراه خواهد بود. ازجمله مهمترین ضرورتها یادگرفتن زبان سینما و آموختن راه فیلمسازی با کیفیت است. این اتفاق لاجرم در دل سینمای حرفهای صنعتی ممکن خواهد بود. قطعا اهمیت آموختن زبان سینما و شکلگیری ساختار صنعتی تولید فیلم در سینمای ایران مقدمهای برای شکلگیری سینمای راهبردی در ایران خواهد بود.
۳- آنچه گذشت!
شاید بتوان سیاستهای دولتی دهه ۶۰ را با اغماض پایلوتی از دستیابی به سینمای استراتژیک دانست. سینمای ایران پس از انقلاب بیش از هر چیز به تولید فیلمهایی با مضمون تبیین ظلم و ستم و خیانتهای رژیم پهلوی گرایش یافت. بهطور طبیعی این نتیجه انقلاب اسلامی و گشوده شدن امکانی بود که برای ساخت فیلم سیاسی فراهم شده بود. امکانی که تا پیش از انقلاب تحت تأثیر دو جریان عمده و مهم فیلمفارسی و موجنو در سینمای ایران کمتر به چشم میخورد. هرچند نمونههایی نظیر فیلم گاو(۱۳۴۸) داریوش مهرجویی و گوزنها(۱۳۵۳) مسعود کیمیایی در سینمای پیش از انقلاب بهعنوان آثاری با مضامین حقخواهی قابل اشاره هستند. در فیلمهای اولیه پس از انقلاب عمده مضامین به وضعیت فساد و ظلم رژیم پیشین اشاره داشت. آثاری نظیر خانه عنکبوت(۱۳۶۲)علیرضا داوودنژاد، تشریفات(۱۳۶۴) مهدی فخیمزاده، تیرباران(۱۳۶۶) علیاصغر شادروان و ترن(۱۳۶۷) امیر قویدل نمونههایی از این آثار هستند. عمده این آثار بهدلیل نزدیک بودن به وقایعی که از آن برگرفته شده بودند و همچنین تسلط سازندگان به زبان سینما، تبدیل به آثاری مهم و ماندگار شدند. این تولیدات حاصل شکلی از ریلگذاری مدیریتی بود که نیمنگاهی به جریانسازی براساس مفاهیم انقلابی داشتند.
۴- فیلمسازان خودجوش در برابرکارشکنی مدیران !
با شروع جنگ تحمیلی به خصوص در آثار سینمای دفاعمقدس ایران، نمونههایی بسیار مهم از سینمای راهبردی ایران به چشم میآید. مهمترین فیلمسازان دفاعمقدس ایران بعدها به عنوان مهمترین فیلمسازان پس از انقلاب نیز شناخته شدند، کارگردانانی نظیر رسول ملاقلیپور، جمال شورجه، عزیزا...حمیدنژاد، احمدرضا درویش و ابراهیم حاتمیکیا ازجمله سینماگرانی بودند که با فیلمهای خوش ساخت خود در عرصه سینمای دفاعمقدس مطرح و بعدها تبدیل به بخشی از بدنه سینمای ایران شدند. به این معنا سینمای دفاعمقدس ایران سازنده نسلی از سینماگران انقلابی شد که بعدها آثار سیاسی و اجتماعی مهمی تولید کردند که در مسیر راهبردهای انقلاب و دفاع بود. این جریان اما عموما زاییده همت و اعتقادات و سختکوشی فردی بود و در مسیرخود به شکل شگفتانگیزی با سنگاندازی، کارشکنی و مقاومت مدیران فرهنگی مواجه شد. عاقبت تلخ فیلمهایی مثل نجات یافتگان ساخته رسول ملاقلیپور در اکران به عنوان نمونهای بارز از این روند قابل توجه است . ابن گروه فیلمسازان اما با شناخت دقیق از ضرورتهای زمانه خود به مسیر آگاهی بخشی خود ادامه دادند و با قبول دشواریها جای خالی نگاه راهبردی به سینما از سوی مدیران را در اندازه توان فردی خود پرکردند. فیلمهایی نظیر آژانس شیشهای(۱۳۷۶) ابراهیم حاتمیکیا، قارچ سمی(۱۳۸۰) و نسل سوخته(۱۳۷۸) و کمکم کن(۱۳۷۷) هر سه از رسول ملاقلیپور و متولد ماه مهر(۱۳۸۷) احمدرضا درویش برخی از این نمونهها هستند. این فیلمها، متناسب با فضای سیاسی و اجتماعی جامعه ایران انطباق داشتند .
۵- راهبردهای اجتماعی الکن
میتوان دوره بعدی در سینمای سیاسی ایران را متعلق به فیلمهای جریان روشنفکری فعال شده پس از آغازدولت اصلاحات(۱۳۷۶) دانست. در این زمان فیلمها از حیث فضای اجتماعی لحن دیگری پیدا کرده و بیش از قبل رویکردی نقادانه نسبت به فضای پیرامون یافته بودند. آثاری همچون پارتی(۱۳۷۹) سامان مقدم، کاغذ بیخط(۱۳۸۰) ناصر تقوایی، بانوی اردیبهشت(۱۳۷۶) رخشان بنیاعتماد، درخت گلابی(۱۳۷۶) داریوش مهرجویی، زیر پوست شهر(۱۳۷۹) رخشان بنیاعتماد، دختری با کفشهای کتانی(۱۳۷۰) و من ترانه پانزده سال دارم(۱۳۸۰) هر دو از رسول صدرعاملی فیلمهایی بودند که میتوان آنها را نمونههایی از راهبردهای سیاسی-اجتماعی این دوران به شمار آورد. عمده این آثار طعمی تازه به شمار میآمدند که در نوع خود نسبتی با سیاست و اجتماع یافته بودند. مهمترین مضمون این آثار نگاهی انتقادی به شکل جامعه جدید ایران، همچنین مسائل زنان و جوانان بود. جریانی که زمینههای نگاه راهبردی در مدیران وقت را همراه داشت ولی با خروج این گروه مدیران از قدرت و پایان حمایتهای مالی دولت دوم اصلاحات در ادامه حیات خود الکن ماند و به جریانی قشری بدل شد که فیلمهایی به دور از نیاز جامعه و ضرورتهای نظام فرهنگی ساخت و سینمای راهبردی را منتظر نسلی نو به انتظار گذاشت .
۶- نسل نوی خودجوشان!
پس از دوره اصلاحات در حالی که فیلمهای سیاسی و حتی سیاسی اجتماعی کمتر شکل منسجم دوره اصلاحات را داشت و رفتهرفته با تولید فیلمهایی با مضامین قشری همچون خیانت به ضدجریان کلان نظام فرهنگی کشور بدل شد و به تزریق ناامیدی و تباهی پرداخت. در این دوران نسل نوی فیلمسازان در فضایی مهآلود به عرصه آمدند. کارگردانانی چون پرویز شهبازی، محمدحسین مهدویان، بهروز شعیبی و... در این دوره فیلمسازان فارغ از درستی یا نادرستی انتخاب موضوع و دیدگاه در گونههای مختلف گرایشهای سیاسی خود را در تار و پود فیلمها تنیدهاند. از طرفی در این میانه فیلمسازان شاخص سینمای دفاعمقدس که پس از دوم خرداد تجربههای موفق سینمای سیاسی و اجتماعی را خلق کرده بودند همچنان به مضامین اجتماعی و سیاسی توجه نشان دادند و چه بسا با احساس نیاز در اجتماع پر رنگتر از گذشته به طرح مسائل پرداختند.
۷- ناهماهنگی نهادهای ذینفع و ذینقش
یکی از شگفتیهای سینمای ایران تولید فیلمهای راهبردی است که گاهی به سفارش ساختار رسمی تولید میشوند ولی پس از تولید، به سرعت توقیف شده یا به گردونه اکران وارد نشدهاند. شاخصترین اثر در این حوزه فیلم « مارمولک » ساخته کمال تبریزی است که حتی در زمان اکران جشنوارهای با وجود جریان تخریبی رسانههای معاند با استقبال عمومی مواجه شد ولی با تغییر تاکتیک همین رسانهها و حمایت هدفدار از فیلم، در زمان اکران توقیف شد! سال ۸۸ در دفترچه سیاستهای سال سینما مقرر شد زمینه ساخت فیلمهای سیاسی بیش از پیش فراهم گردد. در همان مقطع، به رنگ ارغوان ساخته ابراهیم حاتمیکیا بعد از پنج سال توقیف به عنوان فیلمی با موضوع سیاسی وارد بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر شد و جوایزی را از آن خود کرد به نمایش درآمد ! سرنوشتی شبیه مارمولک برای این فیلم اتفاق افتاد که نشان از ناهماهنگی نهادهای ذینقش و ذینفع به عنوان مهمترین مانع شکلگیری سینمای راهبردی دارد. سیاست ترویج ساخت فیلمهای سیاسی طی یک سال به تولید فیلمهایی چون۳۳ روز جمال شورجه، گزارش یک جشن حاتمیکیا و خیابانهای آرام کمال تبریزی، اخراجیها ۳ مسعود دهنمکی، پایاننامه حامد کلاهداری و جعبه سیاه محمدرضا اسلاملو منجر شد؛ کارهایی که در جشنواره بیست و نهم به نمایش درآمدند. وضعیت تولید فیلمهایی با تم سیاسی در سال۹۰ نیز به همین ترتیب ادامه یافت و آثاری چون پل چوبی مهدی کرمپور، خصوصی محمدحسین فرحبخش و قلادههای طلا ابوالقاسم طالبی، تلفنهمراه رئیسجمهور علی عطشانی، گیرنده مهرداد غفارزاده، گشت ارشاد سعید سهیلی، یک سطر واقعیت علی وزیریان و فیلادلفی اسماعیل رحیمزاده و سیدمجتبی اسدی که در سیامین جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شدند به ثمر نشست، اما باز هم خبری از راهبرد مدیریتشده نبود. استرداد ساخته مهرداد غفارزاده، تولید فاخر بنیاد سینمایی فارابی در سال۹۱ هم فیلمی با موضوع یک اتفاق مهم تاریخی- سیاسی بود که در کنار دو فیلم تنهای تنهای تنها احسان عبدیپور و فرشتگان قصاب سهیل سلیمی به عنوان فیلمهایی با مضامین راهبردی تولید و به سیویکمین جشنواره فیلم فجر راه پیدا کردند. «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا که آن هم با حمایت بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده بود، در جشنواره سیودوم به نمایش درآمد؛ فیلمی با موضوع بخشی از زندگی شهید مصطفی چمران که یادآور خواب طولانی و غفلت پایدار مدیران سینمایی نسبت به بازخوانی زندگی چهرههای شاخص فرهنگی و بهویژه چهرههای منحصر به فرد تاریخ انقلاب بود. در سی و سومین جشنواره فیلم فجر نیز دو فیلم با حال و هوای مضامین راهبردی به نامهای روباه بهروز افخمی و مزار شریف عبدالحسین برزیده عرضه شد.
۸- یک تکنیسین جوان
اواسط دهه ۹۰ یکی از کارگردانان جوانی که به سینمای راهبردی توجه نشان داد محمدحسین مهدویان بود که با تجربه ساخت سریال آخرین روزهای زمستان این بار با فیلم ایستاده درغبار در بخش نگاه نوی سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرد. یک مستند درام خوشساخت از سالهای جنگ با پرداختن به زندگی احمد متوسلیان و روزهای فرماندهی او بر لشکری که باید در دروازههای خرمشهر با دشمن میجنگید. این فیلم سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۴ را از آن خود کرد.
۹- رگههایی از انسجام در راهبرد
در این دوره بادیگارد به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم حاتمیکیا نیز با پرداختن به زندگی سیاسی بادیگاردی به نام حیدر که وظیفه حفاظت از مسئولان بلندپایه کشور را برعهده دارد به نمایش گذاشته شد. این فیلم برنده دو سیمرغ و نامزد شش جایزه سیمرغ بلورین شد و جزو سه فیلم برتر اکران در سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر انتخاب شد. امکان مینا به کارگردانی کمال تبریزی نیز در بخش سودای سیمرغ سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شد.این فیلم که در اکثر بخشها نامزد جایزه شد سوژهای سیاسی را در بستر داستانی عاشقانه روایت میکرد. ماجرای فیلم در دهه ۶۰ و روزهای موشکباران تهران روایت میشد. زنی که جاسوس سازمان مجاهدین خلق است خبرها و اطلاعات محرمانه شوهرش که روزنامهنگار است را به سازمان مجاهدین میرساند و....
۱۰- خنثیکردن انرژی به جای همافزایی
ماجرای نیمروز فیلم راهبردی دیگری از محمدحسین مهدویان بود که متناسب با اتفاقات اجتماعی روز به بازخوانی جنایات منافقین پرداخت و در سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شد. این فیلم به ترورهای سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۶۰ و اتفاقات بعد از عزل ابوالحسن بنیصدر میپردازد. ماجرای نیمروز برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس شد که این نوع توجه نشان از ناهماهنگی در توجه به اثر در جشنواره فیلم فجر خبر میداد. اتفاقی که نشان میداد جریانهای فرهنگی به جای همافزایی همچنان مشغول خنثیکردن یکدیگر هستند . دنباله این فیلم با نام ماجرای نیمروز: رد خون، سال ۹۸ اکران شد. فیلمی که برای نخستین بار به عملیات فروغ جاویدان و پاتک مرصاد در مقابل آن پرداخت هم در جشنواره فجر با بیتوجهی معناداری از سوی جریان سیاسی حاکم بر جشنواره شد. ویلاییها، فیلمی به نویسندگی و کارگردانی منیر قیدی با پرداختن به قصه خانواده فرماندهان سپاه و ارتش در سال ۶۵ یکی دیگر از فیلمهای این دوره جشنواره بود که بر اساس ضرورتهای روز ساخته شده بود.
۱۱- پی رنگ سینمای راهبردی
تنگه ابوقریب بهرام توکلی، سرو زیر آب محمدعلی باشه آهنگر و به وقت شام ابراهیم حاتمی کیا جزو فیلمهای راهبردی سینمای ایران در سیوششمین دوره جشنواره فیلم فجر بودند. فیلمهایی که استراتژی دو مسیر سیاسی مختلف را عملی کرده بود که از قضا در وجوه ملی اشتراک داشتند. تنگه ابوقریب، روایتی است از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷محمد رسولا... در برابر لشکرکشی رژیم بعث در موقعیت تنگه استراتژیک ابوقریب دهلران و حمله به فکه و شرهانی در روزهای پایانی جنگ بود. این فیلم با دریافت شش سیمرغ بلورین بیشترین سیمرغ را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرده است. به وقت شام، حکایت پدر و پسر خلبانی است که مأموریت ویژه آنها به پرواز درآوردن یک هواپیمای ایلیوشین-۷۶ در تدمر به سمت دمشق است. آنها باید مردم تحت ظلم داعش را به وسیله این پرواز نجات دهند. این فیلم موفق به دریافت سه سیمرغ بلورین از جشنواره فجر شد. سرو زیر آب نیز به موضوع شهدای گمنام اقلیت مذهبی و اتفاقاتی که در معراج شهدا و نورد لوله اهواز افتاده است، میپردازد. سرو زیر آب بهعنوان بهترین فیلم با نگاه ملی سی و ششمین دوره فیلم فجر انتخاب شد.
در این دوره، درام عاشقانه لاتاری محمدحسین مهدویان را نیز میتوان جزو آثاری دانست که رویکرد راهبردی در آن نهفته است.
لاتاری در زمان اکرانش بیش از ۱۴میلیارد تومان فروش داشت و هشتمین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران شد. موضوع فیلم پیرامون موضوعات روز در زمینه قاچاق دختران ایرانی به کشورهای خلیجفارس است.
شبی که ماه کامل شد، ماجرای نیمروز، غلامرضا تختی و۲۳ نفر نیز جزو آثار سینمای سیاسی جشنواره سی و هفتم فیلم فجر بودند.
در این سالها گرچه به نظر میرسد پیرنگ سینمای راهبردی در حال شکلگیری است اما وقوع اتفاقات نشان میدهد همچنان روند پایداری شکل نگرفته است. در این زمینه باید به فیلم دیدن این فیلم جرم است! اشاره کرد که پروانه ساخت آن بر اثر نظر جریان سیاسی حاکم بر سازمان سینمایی با کشوقوسهای فراوان صادر شد و فیلمبرداری آن نیز بهدلیل موضوع حساس و امنیتیاش در سکوت خبری انجام شد. در جشنواره فجرنیز بر اثر نگاه همان جریان سیاسی حاکم بر مدیریت سینما به آن بیتوجهی شد و در زمان اکران به مسیر عجیبی افتاد آنچنان که با وجود به روز بودن و ضرورت اجتماعی سالها بعد و در شرایط تخریبی اکران به نمایش درآمد و عملا دیده نشد. این تجربه بار دیگر خبر از مقابله جریانهای سیاسی بهجای همافزایی در حوزه فرهنگ میدهد. دیدن این فیلم جرم است! به کارگردانی و نویسندگی رضا زهتابچیان؛ در شرایطی خاص به بخش نگاه نو (مسابقه فیلمهای اول) سی و هفتمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر راه یافت و نامزد بهترین فیلم بخش نگاه نو شد، گرچه بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده بودند که فیلم شایستگی دریافت جایزه در بخشهای محتلف بسیاری را داشته است. درباره این فیلم نوشتهاند برای اولین بار است در تاریخ جمهوری اسلامی، فیلمی با بودجه یک نهاد انقلابی ساخته میشود. در برنامه تخصصی همان نهاد به آن حمله میشود و توسط همان نهاد اکران نمیشود. شباهت موقعیت و موفقیت بیان و ساختار این فیلم به فیلم معروف آژانس شیشهای اثر ابراهیم حاتمیکیا از دیگر نکات برجستهای بود که در ذهنها ماندگار شد. داستان این فیلم از این قرار بود که جوانی بسیجی پس از آن که همسر محجبهاش مورد ضرب و شتم یک شهروند تابعیت ایرانی ــ انگلیسی قرار میگیرد و درنهایت منجر به سقط جنینش میشود، تصمیم میگیرد با دستگیری ضارب او را بهسزای عملش برساند اما زمانی که مشخص میشود ضارب یکی از اشخاص رده بالای حکومتی است، کار به جاهای پیچیده میکشد. بسیاری معتقدند ضد انگلیسی بودن فیلم آن را به دار مکافات دچار کرده است. شبی که ماه کامل شد نرگس آبیار که براساس داستان واقعی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه منصوری است، با نامزدی در ۱۳رشته این جشنواره، توانست شش سیمرغ بلورین کسب کند. ماجرای نیمروز به کارگردانی محمدحسین مهدویان که دنباله ماجرای نیمروز(۱۳۹۵) بود در این دوره جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و با نامزدی در ۱۲رشته این جشنواره، توانست سه سیمرغ بلورین بهدست آورد. روایت کلی این فیلم پیرامون اتفاقات بعد از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ وعملیات فروغ جاویدان منافقین است.
۱۲- راز مگو!
غلامرضا تختی بهرام توکلی،گرچه فیلمی در سبک زندگینامهای و ورزشی است اما توجه خاصی به مسائل اجتماعی و فرهنگی متاثر از فضای سیاسی دوران زندگی تختی دارد. در بخشی از فیلم که به موفقیتهای تختی در میدانهای ورزشی میپردازد، اشاره میشود به این که محبوبیت تختی در میان مردم چگونه باعث ایجاد حساسیت در حکومت میشود، بهخصوص که او گرایشی به جبهه ملی و مصدق داشت. این فیلم توانست در ۱۰بخش کاندیدای کسب سیمرغ بلورین شود و در نهایت موفق شد در دو بخش، سیمرغ بلورین را از آن خود کند. این فیلم را میتوان در جریان سینمای راهبردی براساس رویکرد و هدف فیلم ارزیابی کرد و به نتایج جالب توجهی دست یافت. نتایجی که این روزها فقط میتوان از آن بهعنوان راز مگو یاد کرد .
۲۳نفر مهدی جعفری که برای نخستینبار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد؛ اقتباسی از خاطرات ۲۳ نفر از رزمندگان نوجوان ایرانی بود که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال داشتند. ۲۳ نفر برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی در سی و هفتمین دوره جشنواره فجر شد.
اما در سال سینمایی سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر فیلمهایی که سینمای ایران در دایره راهبرد به خود دید عبارتند از: درخت گردو محمدحسین مهدویان، روز صفر سعید ملکان، خروج ابراهیم حاتمیکیا، مردن در آب مطهر نوید محمودی، آبادان یازده ۶۰ مهرداد خوشبخت و لباس شخصی امیرعباس ربیعی.
درخت گردو که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره شد جزو یکی از سه نامزدی- همراه خورشید و یلدا- بود که برای معرفی به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۱ انتخاب شد. همین توجه ناگهانی به کارگردان آن که پیشتر مورد غضب مدیران وقت بود خبر از وجود جریانهای مختلف در تعیین راهبردهای سینمایی میدهد. داستان درخت گردو در سه بازه زمانی سالهای ۱۳۶۶، ۱۳۸۴ و ۱۳۹۵ روایت میشود و بر پایه داستان واقعی و تلخ زندگی فردی رنج کشیده اهل آذربایجان غربی، به نام قادر مولانپور در روستای مرزی رشهرمه در نزدیکی سردشت ساخته شد؛ قادر و خانوادهاش درگیر فاجعه بمباران شیمیایی سردشت شدند. روز صفر به سبک معمایی-هیجانی و در فضای جنگی و ماجراجویانه در مورد چگونگی دستگیری عبدالمالک ریگی توسط وزارت اطلاعات ایران است. این فیلم (همراه شنای پروانه) با دریافت پنج سیمرغ بلورین از سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر، رکورددار دریافت بیشترین جایزه در این دوره جشنواره فجرشد.
فیلم خروج، داستان گروهی از کشاورزان روستایی را روایت میکند که شرکت سهامی آب، هنگام تخلیه سد آب شور به اشتباه آب را روانه زمینهای کشاورزی آنها میکند و باعث خرابی تمامی محصولات آنها میشود. آنها پس از آنکه از طریق مسئولان سد، دهیار، بخشدار و امام جمعه موفق به حل مشکلشان نمیشوند، تصمیم میگیرند نزد رئیسجمهور بروند و مشکلشان را با او در میان بگذارند. سفری پرمخاطره که به سرانجامی دیگر میرسد. (با توجه به همهگیری ویروس کرونا، خروج به عنوان اولین فیلم در تاریخ سینمای ایران به صورت آنلاین از تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۹۹ اکران شد.) مردن در آب مطهر، داستان یک زوج جوان افغان است که در تلاشند افغانستان را به مقصد اروپا ترک کرده تا زندگی بهتری پیدا کنند. این دو به صورت غیرقانونی با اتوبوس وارد ایران میشوند اما متوجه میشوند برای مهاجرت از ترکیه به اروپا و به رسمیت شناختهشدن به عنوان پناهنده به دلایل قانعکنندهای نیاز دارند. این دو درنهایت سعی میکند از اسلام به کاتولیک بروند، اما این امر مشکلات و خطرات بزرگتری در پی دارد.
آبادان یازده۶۰ در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه قاسم سلیمانی جشنواره فیلم فجر شد. این فیلم روایت مجاهدت گروهی از کارکنان رادیو نفت آبادان برای حفظ رادیو و مخابره اخبار به منظور مقاومت مردم در برابر نیروهای عراقی است. لباس شخصی -که در بخش نگاه نوی سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر(۱۳۹۸)حضور داشت- به عملکرد حزب توده ایران در سالهای ابتدایی انقلاب ۱۳۵۷ میپرداخت و در آن شخصیتهایی چون نورالدین کیانوری و احسان طبری به تصویر کشیده شدهاند.
۱۳- فیلمهای انقلابی که اکران نمیشوند
مصلحت با نامهای سابق پدری و مصلحت نظام فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حسین دارابی و همچنین فیلم منصور با نام سابق اوج ۱۱۰ به کارگردانی و نویسندگی سیاوش سرمدی نیز آثار سینمایی مزین به تم سیاسی در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر( ۱۳۹۹)بودند. داستان فیلم مصلحت اوایل سال ۶۰ جریان دارد. بعد از انقلاب، نظام سیاسی جدید مستقر میشود. در این زمان اختلاف سیاسی میان یکی از شخصیتهای بانفوذ نظام با فرزندش، آنها را مقابل هم قرار میدهد و موجب تقابل و موازانه سخت پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور میشود. داستان فیلم منصور، به روایت بخشهایی از زندگی تیمسار منصور ستاری، فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و ساخت اولین جنگنده ایرانی میپردازد. تیمسار ستاری و تیمش ابتدا برای وارد کردن چند هواپیمای جنگی اقدام کردند که به خاطر حمله آمریکاییها به هواپیماها و بمباران آنها، با شکست مواجه شد. تیمسار ستاری به تیمش دستور داد با داشتهها و دانش خودشان قطعات مورد نیاز هواپیماها را در یکی از سولههای ارتش، تولید کنند. تمام طول فیلم تماشاگر شاهد تلاشهای ستاری برای پیدا کردن راه خودکفایی است. «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی را باید تنها فیلم چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر دانست که محتوای سیاسی داشت. این فیلم برنده چند جایزه بهترین طراحی صحنه و بهترین نقش مکمل مرد شد. فیلم ضد یک درام سیاسی است که در بستر التهابات کشور در تابستان سال ۱۳۶۰ میگذرد. این اثر به حادثه بمبگذاری منافقین در دفتر حزب جمهوری اسلامی توجه نشان داده وتلاش میکند نگاهی واقعی و ساختارشکنانه به ماجرای نفوذ داشته باشد. در این فیلم، منافقین به عنوان عامل بسیاری از جنایات اوایل انقلاب دیده میشوند.
۱۴- نبود انسجام در راهبرد
این گروه، آخر فیلمهایی هستند که با موضوعات موثر و براساس نیاز روز و باکیفیت مطلوب ساخته شدند و در اکران جشنوارهای در نظر مخاطب نشستند و با وجود به وقت بودن و نقش تبیینیشان توسط جریانهای پنهان در گرداب رسیدن به اکران عمومی غرق شدند تا بار دیگر از نبود راهبرد منسجم در سینمای ایران خبر دهند و اثبات کنند سینمای ایران پیش از دستیابی به زمینههای ایجاد راهبرد به جریانشناسی نیاز دارد تا از مخمصه جریانهای شبهه روشنفکری، نفوذ، جریانهای سیاسی متکی بر منافع گروهی و قشری عبور کند و به کارگردانهای راهبردی خود بیندیشد .
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»: