از این رو باید در سطح کلان و در تبیین و طراحی راهبردهای تقنینی کشور، این مهم مورد توجه باشد و مبتنی بر نیازسنجی فرهنگی، آن هم در سیر تحولات سریع ناشی از ارتباطات گسترده جهانی، محتوای ادبی و تولیدات فرهنگی و هنری کشور برای کودکان و نوجوانان را متناسب با ویژگیهای ایرانی ــ اسلامی و زیستبوم فرهنگی خودمان سمت و سو داد. با این حال در واکاوی وضعیت تولید و ترویج محتوای ادبی برای کودک و نوجوان همچنین راهکارهای تقنینی و سیاستگذاریها برای عبور از چالشهای این عرصه، خلأ و چالشهای چشمگیری وجود دارد که در جدال تمدنی عصر حاضر، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به کودکان و نوجوانان ایرانی بهعنوان آیندهسازان کشور و رویکرد اعتقادی و اندیشه آنها وارد کند. بررسی کلیت تولید و ترویج محتوای ادبی برای کودک و نوجوان کشور ما را با دو گزاره جدی مواجه میکند؛ از جهتی میتوان گفت سهم مقوله تالیف، ترجمه و نشر محتواهای ادبی مرتبط با گروه سنی کودک و نوجوان ناکافی و میزان توجهات و تنظیمگری این حوزه ناچیز و نامطلوب است. از سوی دیگر سیاستها و راهبردهای اندکی که در اسناد بالادستی در زمینه تولید و ترویج محتوا برای کودکان و نوجوانان وجود دارد، واضح، ملموس و هدفمند نیست؛ چراکه بیشتر آنها کلیگو، خنثی و غیرعملیاتیاند. نتیجه این وضعیت چالشهای عمدهای از جمله نبود نقشهراه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان، مغفولماندن حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب، خلاء جدی در تألیف و تربیت آفرینشگر، رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق محتوایی، فعالیت جزیرهای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول است. در چنین شرایطی میتوان به واسطه تدوین برنامه راهبردی و تنظیم نگاشت نهادی، رصد و شناسایی مداوم نیازهای کودکان و نوجوانان،تربیت آفرینشگر وحمایت ازآثار تألیفی،چهرهسازی از نهادها و آفرینشگران حوزه کودک و نوجوان، تقویت زنجیره ارزش و بهرهگیری از ظرفیتهای بازارپردازی فرهنگی، تقویت جریان اقتباس و سرمایهگذاری در صنعت پینما (کمیک)، بهبود تعامل میاندستگاهی با سرعت بیشتری به سمت بهبود شرایط این حوزه فرهنگی پیش رفت. در گزارش پیشرو ابعاد مختلف و چالشهای تولید و ترویج محتوای ادبی برای کودک و نوجوان در کشور همچنین راهکارهای عبور از این وضعیت را مورد بررسی قرار دادیم که میخوانید.
ارتباط رژیم مصرف فرهنگی و پایبندی اعتقادی
زیستبوم فرهنگی که کودکان و نوجوانان در آن رشد پیدا میکنند، نظام هویتی و ساختار بنیانهای اندیشه آنها را بهعنوان آیندهسازان کشور شکل میدهد. از این رو شمایل و سمتوسوی اعتقادات و رویکرد ارزشمدارانه این قشر حساس، به میزان قابل اعتنایی به رژیم خوراکهای فرهنگی و محتوای مصرفی آنها وابسته است. به همین جهت باید دستاوردهای این حوزه را راهبردی و سبکآفرین و سرنوشتساز دانست. ناظر به اینکه در روند جامعهپذیری کودکان و نوجوانان، نظام آموزشی و تربیتی یکی از نهادهای هویتساز است، بنابراین میتواند در تنظیم سبک زندگی کودکان و نوجوانان موثر واقع شود. ولی با افزایش دامنه نفوذ رسانهها به گروههای سنی پایینتر و حضور جمع کثیری از آنها در انواع بسترهای مجازی، مواجهه کودکان و نوجوانان با محتواهای ادبی، هنری و رسانهای سایر فرهنگها عمیقتر و جدیتر شده است. دسترسی ارتباطی وسیع از طرفی میتواند موجب غنای بیشتر سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان شود و ازسمت دیگر این گروه سنی را با خطر تهاجم فرهنگی مواجه کرده است. در چنین شرایطی نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور در رقابت با تنظیمگران و فعالان فرهنگی و آموزشی خارجی، مسئولیت سنگینتری را برعهده دارند و باید برای موفقیت در این رقابت تولیداتی قابل دفاع داشته باشند. اگرچه دادههای وضعیت شناختی دقیق، جامع و یکپارچهای از رژیم مصرف فرهنگی کودکان و نوجوان در دست نیست، اما با بررسی و مرور برخی آمارهای موجود، میتوان تصویری حدودی از وضعیت زیستبوم فرهنگی کودک و نوجوان ترسیم کرد. متاسفانه باید گفت هماکنون متولی مشخصی برای رسیدگی به لزوم تولید و ترویج محتوای مناسب برای کودک و نوجوان وجود ندارد و جهتگیری موضوعی و راهبردی خاصی نیز مشاهده نمیشود. به همین دلیل است که سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است؛ چراکه مسئولیت این کار بر عهده همه نهادهاست و در عین حال کسی تمام مسئولیتهای این امر را گردن نمیگیرد! همچنین سیاستها و راهبردهای واضح، ملموس و هدفمند در زمینه تولید و ترویج محتوا برای کودکان و نوجوانان وجود ندارد و موارد اندک موجود نیز کلی، خنثی و غیرعملیاتی است. در سطحی تخصصیتر، مصوباتی وجود دارد که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به تولید و ترویج محتوای ادبی برای مخاطب کودک و نوجوان و تنظیمگری و ارائه راهبرد در این خصوص پرداختهاند.
غلبه ترجمه بر تالیف
یکی از بحثبرانگیزترین مسائل حوزه نشر کتابهای کودک و نوجوان، سهم تألیف و ترجمه است. این بحث مستقیما به سیاستگذاریها و راهبردهای تقنینی تولید محتوای ادبی کودک و نوجوان ارتباط دارد. براساس سامانه گزارش آماری مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، وضعیت کتابهای منتشر شده با موضوع «کودک و نوجوان» در۱۰سال اخیر غلبه ترجمه آثار خارجی به تالیف را نشان میدهد؛ به این صورت که آمارها میگوید آثار ترجمهای در حوزه کودک و نوجوان طی ۱۰سال اخیر، با میانگین رشد سالانه ۶.۱درصدی، روندی صعودی داشته وبه طورمیانگین حدود ۴۰ درصد آثار منتشر شده را تشکیل میدهد.این درحالی است که میانگین سهم آثارترجمهای درکل کتابهای منتشرشده وهمه موضوعات در۱۰سال اخیر ۷۹.۲۴درصد است. مقایسه این دو عدد نشان میدهد ترجمه کتاب کودک و نوجوان نسبت به کل بازار ترجمه در کشور پررونقتر و اقبال به این دسته از آثار بیشتر شده است. البته باید توجه داشت که درصدهای مذکور براساس «تعداد عناوین» منتشر شده در هر سال محاسبه شده است، نه شمارگان و گستره عرضه. گرچه آمار دقیقی از سهم آثار تألیفی و ترجمهای در شمارگان و توزیع کتابهای کودک و نوجوان یافت نمیشود، اما بررسی میدانی کتابهای کودک و نوجوان در کتابفروشیها حاکی از آن است که در بازار کتاب، آثار ترجمهای غلبه آشکاری بر آثار تألیفی دارند.
سیر صعودی تألیف کتاب کودک از دهه ۶۰
بررسی بازار کتاب کودک و نوجوان در بازهای وسیعتر نیز بیانگر آن است که تألیف کتاب در این حوزه روند صعودی خود را از دهه ۷۰ شروع کرد و در دهه ۹۰ به اوج رسید. ترجمه نیز گرچه از دهه ۶۰ روندی صعودی داشته است، اما همچنان از تعداد آثار تألیفی فاصله دارد. همچنین از دهه ۶۰ تاکنون، روند نسبت کتابهای تألیفی به ترجمهای نزولی است که این موضوع میتواند به پیشی گرفتن کتابهای ترجمهای از کتابهای تألیفی در آیندهای نزدیک منجر شود. چنین وضعیتی در حالی برقرار است که مقام معظم رهبری در موقعیتهای مختلف به اهمیت بالای فعالیت برای کودکان و نوجوانان و تولید و ترویج محتوای مناسب برای این گروه سنی پرداختهاند؛ ایشان در دیدار با مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۷۷ پیرامون ارزندگی و جایگاه کار برای مخاطب کودک و نوجوان فرمودهاند: شما مربی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه میشوید، شما که قصه میگویید، شما که کتاب میفرستید، شما که کتاب میخوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان، آن کودک را مخاطب قرار میدهید، بدانید که الان درست روی نقطه اصلی و اساسی حرکت میکنید. شما درست آن کاری را که باید انجام گیرد، انجام میدهید. آن کسی میتواند از کار خود، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلا لحظه را پر کند. خلا لحظه این (آفرینش ادبی برای کودکان و نوجوانان) است و شما این خلا را پر میکنید. پس، این نکته اول در مورد اهمیت کار روی کودکان و نوجوانان است؛ یا به تعبیر بهتر، برای کودکان و نوجوانان است که درحقیقت برای آینده، برای خانوادهها، برای کشور و تاریخ است. یا در همان دیدار درخصوص تأثیر محتوای ادبی بر شخصیت کودک، خاطرنشان کردهاند: قصه گویی، هنر بسیار خوبی است. قصههای خوب، سازنده شخصیت کودک است. و نیز فرمودهاند: برای جذب کودکان و نوجوانان هرچقدر میتوانید از لحاظ کمیت و کیفیت کار کنید. هنوز داستانهای خارجی مربوط به کودک غلبه دارد که عیب بزرگی است.
ترجمه؛ انتخابی بهصرفه برای ناشران
در پاسخ به این پرسش که چرا در ادبیات کودک ونوجوان کشور باغلبه ترجمه بر تالیف مواجهیم؛ دلایل متعددی قابل ذکر است؛ به نظر میرسد بخشی از این آسیبها درکنار نویسنده ومخاطب،موردتوجه ناشران است.ناشران هم در انتخاب موضوعات و هم نویسنده به صورت سلیقهای عمل میکنند وسودآوری آن را درنظر میگیرند.دربرخی کتابفروشیها، کتابهایی برای کودک و نوجوان ترجمه شده نسبت آن را با فرهنگ و جامعه خودمان روشن نیست. شاید ناشران ترجیح میدهند به جای پرداخت حق تالیف و تصویرگری، هزینهای برای ترجمه پرداخت کنند و این بر سلیقه مخاطب و مهجور ماندن نویسندگان تاثیر میگذارد.
ناشر باید جامعه هدف خود را بشناسد
حمیدرضا سیدناصری، مدیرعامل انتشارات ذکر در همین رابطه با تاکید به اینکه ترجمه یکفرصت است، میگوید: ما عضو کپی رایت نیستیم و میتوانیم بهترین آثار ادبیات جهانی را هم از لحاظ محتوا هم تصویرگری برای کودک و نوجوان بومی کنیم. یعنی جنبه بدآموزی ترجمه را در حوزه ادبیات و کودک و نوجوان کاملا حل کنیم.
چیرگی قهرمانان غربی بر محصولات شخصیتمحور بومی
در مقایسه بازارسازی فرهنگی در ایران پیرامون تولید محتوای ادبی و فرهنگی براساس قهرمانان بومی، میبینیم که با وجود همه مدعیان، هنوز نوپا هستیم. هر چند در سالهای گذشته نمونههایی از محصولات فرهنگی بومی در کشور تولید و توزیع شد، اما مشاهدات و پژوهشها حکایت از این دارد که سهم اندکی از بازار در دست محتوای بومی است. از سوی دیگر، گاه همین محتوای بومی نیز توفیق چندانی در جذب مخاطب ایرانی نداشته است. اما دلیل این عدمتوفیق چیست؟ بهنظر میرسد بهدلیل جزیرهای عمل کردن و نداشتن نگاه دقیق به حوزه بازارسازی فرهنگی از سوی سازمانها و نهادهای مرتبط طی سالهای اخیر، نمونههای موفقی که در این زمینه با رویکرد فرهنگ ایرانی ـ اسلامی تولید شدهاند، در بخشی از زنجیره بازارسازی متوقف شدهاند؛ ازجمله نمونههایی که بارها عنوان شده، تجربه دو شخصیت «دارا و سارا» است که با حمایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شد؛ دو عروسکی که بنا بود نمادی از فرهنگ ایرانی باشد و ناکام ماند. دارا و سارا که میتوانستند آغازی برای بازارسازی فرهنگی در ایران باشند، در چند سال ابتدایی پس از تولید، از گردونه بازار خارج شدند و جای آنها را تولیدات شخصیتمحور غربی گرفت که همراه با انیمیشن، محصولات فرهنگی متعددی در حوزههای اسباببازی، پوشاک و... را روانه بازار محصولات مصرفی کودک و نوجوان کرد. بر این اساس شاید یکی دیگر از دلایل موفقیت تولیدات شخصیتمحور خارجی این است که کاراکترهای انیمیشنهای غربی در چرخههای بعدی نیز مورد استفاده قرار میگیرند و کودکان و نوجوانان بهعنوان جامعه مصرفی این تولیدات، شاهد حضور این کاراکترها در کالا و خدمات، پوشاک، وسایل اتاق خواب، اسباببازی، بازیهای رایانهای و... هستند و در واقع با این شخصیتها زیست میکنند. مجمع نوشتافزار ایرانی ـ اسلامی (ایراننوشت) سال ۱۴۰۰ پیرامون بازار محصولات شخصیتمحور که بازنمای بخشی از سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان در ایران گزارش داده بود که سهم محصولات شخصیتمحور بومی ایران بسیار ناچیز و حدود کمتر از یک درصد بوده و شخصیتهای غربی بهویژه آمریکایی، چیرگی تمامعیاری بر اینگونه از محصولات فرهنگی دارند. همچنین پویانمایی از پرمصرفترین قالبهای رسانهای در میان کودکان بیان شده است.
ضعف بنیادین در راهبری تقنینی حوزه کودک و نوجوان
برای درنوردیدن مرزهای توسعه کافی است کودکان دوران کودکی غنیشدهای داشته باشند. نیز نوجوانان در این بازه سنی حساس مورد توجه تولیدکنندگان خوراک فرهنگی متناسب قرار بگیرند. دراین صورت است که رشد و وسعت وجودی و اصالت هویتی آنها سیر تکاملی خود را طی میکند. جامعهای که برای دوران شکلپذیری نسل آینده خود برنامه راهبردی نداشته باشد، قادر نیست به کودکان و نوجوانانی توانمند به معنای سرشار و توسعهیافته و بزرگسالی توانمند به معنی نیروی کاری دارای مهارت دست پیدا کند. خلاءهای موجود در برنامه راهبردی این گروه سنی نمایانگر تلقی نشدن مسائل کودک و نوجوان بهعنوان اولویت بنیادین و ضعف چهارچوبهای سیاستی و نهادی است. نتیجه چنین رویهای در کشور ما به سادهانگاری، تشتت و نبود انسجام در سطوح مختلف سیاستگذاری و اجرا در این حوزه منجر شده است.
بیبرنامگی و آشفتگی در ادبیات کودک
شهرام اقبالزاده، مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان درخصوص اهمیت سیاستگذاری و داشتن راهبرد دقیق در تولید محتوای ادبی برای کودک و نوجوان میگوید: بهنظر میرسد ادبیات کودک در میان متولیان فرهنگی جدی گرفته نمیشود. در بحث کلان از وزارت ارشاد تا نهادهای دیگر مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آشفتگی و بیبرنامگی در حوزه کودک دیده میشود. ما هیچ برنامه کلان مدونی برای کودکان و بهویژه برای ادبیات کودک نداریم. اگر مدیری دلسوز و آگاه باشد و ادبیات کودک را بشناسد، یکسری برنامه مقطعی و ضربتی انجام میشود، اما با رفتن او همهچیز تمام میشود؛ مبتنی بر این توضیحات اگر امروز میبینیم که عمده اقدامات این حوزه بهصورت مقطعی و پروژهای، جوشیده از دغدغههای فردی یا برخاسته ازادراک وتجربه زیسته محدودوناقص شخصی بوده است علتش محوریت نداشتن پژوهش، بیتوجهی به تخصصگرایی و برنامهریزی جامعنگرانه طی سالها بوده که به نتایج کماثر و سطحی انجامیده است.
کودکان و نوجوانان به آثار دمدستی قانع نمیشوند
مدتهاست غفلتهای تولید محتوای ادبی برای گروه سنی کودک و نوجوان از سوی کارشناسان و نویسندگان ادبی مطرح شده، اما بهنظر میرسد پس از عبور از بحران کرونا و ورود جدی و فراگیر کودکان و نوجوانان به فضای مجازی، ابعاد تازهای از تأثیرات مواجهه این گروه سنی با انواع محتواهای فرهنگی و آموزشی مطرح شده است. در چنین شرایطی باید بررسی کرد که چه محتواهای ادبیای برای کودکان و نوجوانانی که بیش از قبل درگیر فضای رسانهای و دسترسی به انواع محتواها هستند و بیشتر وقت خود را به تنهایی میگذرانند، مناسب است؟ همچنین در محتواهای تولیدی، کدام موضوعات مغفول مانده و به کدام نیازهای روانشناحتی کودکان و نوجوانان پاسخ ندادهایم؟ تغییر ذائقه کودکان و نوجوانان امروز باید بهدرستی از سوی برنامهریزان فرهنگی و تولیدکنندگان محتواهای ادبی و هنری مورد توجه قرار گیرد، چراکه کودک و نوجوان معاصر نسبت به گرافیک و فرم کتابها سختپسندتر شده و بهواسطه اینترنت و رسانههای جمعی باکیفیتترین محصولات را مشاهده کرده و دیگر به اثر ضعیف و دمدستی قانع نمیشود؛ مهدی کاموس، نویسنده و پژوهشگر در همین رابطه میگوید: کودکان امروز را دو عامل مهم جهانی شدن و فناوریهای نو تحتتاثیر قرار داده؛ این تاثیر تا حدی جدی است که باید بگویم وقتی از کودک امروز حرف میزنیم، نه با کودک سال ۱۴۰۲ که با کودک سال ۲۰۲۳ مواجه هستیم و این یعنی روبهرو شدن با کودکی که آینده و هویتی چندگانه و متغیر دارد، در حال تغییر مداوم است و به همین دلایل هم خلق اثری ادبی که بتواند او را جذب یا درگیر خود کند، کار بسیار دشواری است.
در انسانشناسی کودک امروزی و آیندهنگاری ضعف داریم
بهگفته کاموس، ما در انسانشناسی کودک امروزی و ارائه نظریه فرهنگی و آیندهنگاری ضعف داریم و هیچ سناریویی برای نسلی که با این نظام جهانی رشد میکند ننوشتهایم. وی میگوید: نمیدانیم چگونه و با چه ویژگیهایی بتوانیم کودک و نوجوان را با فرهنگ ملی و مذهبیمان بار بیاوریم و سازگار کنیم. متاسفانه نهتنها فکری به حال این نیازها نکردهایم که هیچ، حرفی هم از آنها نمیزنیم. وضعیت کلی کتاب کودک در ایران دو ملاحظه جدی دارد که ذهن و زبان کودکان را تحتتاثیر خود قرار داده است. هرکدام از این دو مبحث را هم باید جداگانه بررسی کرد تا به تصویر درستی از شرایطی که با آن مواجهیم، برسیم. ارتباط روزمره نویسنده با کودکان قطع شده و اغلب کتابهایی که منتشر میشوند، براساس فانتزیهای نویسندگان پشتمیزنشین یا براساس خاطرات کودکی و زندگینامهای نوشته میشوند. این شرایط ما را به مسیر خوبی نمیرساند.
آسیب آثار ادبی ترجمهای و نیازهای بیپاسخ مانده مخاطب
مبتنی بر نظرات کارشناسی، باید گفت مغفولماندن بسیاری از حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب آثار تألیفی از لحاظ موضوعیابی، مسألهمندی و نیازشناسی دچار ضعف جدی بوده و به بسیاری از بحرانها و مسائل آسیبزای دوره کودکی و نوجوانی کمتوجهند. در چنین شرایطی، مخاطبان برای پاسخ به نیازها و دغدغههای خود، بیشتر سراغ آثار ترجمهای و خارجی میروند که اغلب حاوی پیامهایی آسیبزا و ناسازگارند. چنین غفلتی درحالی صورتگرفته که باتوجه به فرهنگ غنی کشور و آثار شاخص ادبیات فارسی و حتی فولکلورهای اصیل مناطق مختلف ایران میتوان از این داشتهها بهره برد، ولی این امر در فعالان ادبیات کودک در داخل کشور مورد غفلت واقع شده است. امروز کتاب کودک دیگر نمیتواند با توهم صدرنشینی و حس برتریجویی نسبت به دیگر رسانهها و قالبهای کودکانه برای خود اعتباری بههم زند، بلکه باید دست روی نقاط مغفول و نیازهای پیدا و پنهان کودکونوجوان امروزی بگذارد و پیش از آنکه این گروه سنی ازطریق رقبای ادبی و رسانهای نیازش را برطرف کند، تولیدات داخلی پاسخگوی مطالبات فرهنگی آنها شود. درنهایت اینکه تنیدگی و پیوستگی تبادلات فرهنگی و تولید محتواهای جهان امروز، این ضرورت را ایجاد کرده که در عرضه حداکثری محتوای ادبی ذائقهها و گرایشهای گوناگون مخاطب لحاظ شود، بهصورتی که محتوای مدنظر در زنجیره اولویت و ارزشها قرار بگیرد. درصورت ایجاد پیوستاری در سیاستگذاری و برنامهریزی در این حوزه، میتوان منابع فرهنگی غنی دینی و بومی را بهزبان کودکونوجوان امروز فرآوری کرد و با بهرهگیری ازظرفیتهای بازارپردازی فرهنگی به بازتولید چنین آفرینشهایی در قالبهای گوناگون پرداخت.
خلاء جدی در تألیف و تربیت آفرینشگر
بهنظر میرسد هنوز نگاه مدیران نسبت به رسالت آموزشوپرورش و پیوند ناگسستی آن با محتوای ادبی کودکونوجوان دچار ابهام است و نقش کتاب با کیفیت غیردرسی، یعنی ادبیات کودک در نظام آموزش و پرورش خوب تعریف نشده است. تا زمانی که این ابهامات برطرف نشود اهمیت تربیت آفرینشگر ادبی نیز درک نخواهد شد، ضمن اینکه در سطح آموزش عالی نیز شاهد فارغالتحصیلانی نیستیم که با دانش ودغدغه کافی دراین عرصه متمرکزشدهاند تاجوابگوی نیازهای جامعه کودکونوجوان باشند. فعالیت مؤثر و پیوسته در این حوزه مستلزم حضور و استقرار متخصصان دغدغهمند و مسألهشناس و در زمینه پرورش وتربیت آفرینشگر ومتخصص مسألهشناس است.درشرایط کنونی، بهلحاظ کمی درمجموعه آثارتألیفی کودکونوجوان و زیرساختها و مواد آموزشی مربوط نیز خلأ جدی وجود دارد. آفرینشگران فعال و دغدغهمند کنونی نیز کمشمار بوده و درمیان مخاطبان چندان شناختهشده نیستند. در راستای افزایش تخصصگرایی و بهبود وضعیت تألیف و روندها و زیرساختهای کنونی باید بهسمت تربیت و آموزش افراد مستعد، توانمندسازی آفرینشگران کنونی ونیز حمایت ازآثار تألیفی مطلوب، تغییر مسیر دهیم. از این رو تقویت ظرفیتها و زیرساختهای آموزشی درمقاطع مختلف ضرورت دارد ودرکنار اینکار باید درصنعت نشر و فعالیتهای ترویجی نیز ازآثارتألیفی وبومی مطلوب با ایدههایی مانندمشوقهای مالیاتی و اعطای یارانه و...پشتیبانی شود. ازسوی دیگر، مستعدان و فعالان حوزههای تولید محتوای ادبی برای کودکانونوجوانان بهعنوان چهرههای فرهنگی باید شناخته شده باشند، تا با چهرهسازی از نهادها وآفرینشگران حوزه کودکونوجوان تمرکز برجایگاههای حقوقی وآفرینشگران موفق وترویج و چهرهسازی از آنها پیوند مستحکمتری میان مخاطبان و محتوای ادبی ایجاد کند. زیرا نهادها و آفرینشگران از امکان همراهی طولانیمدت و پیگیری پیوسته توسط مخاطب برخوردار بوده و ظرفیت بسیار بیشتری برای هویتبخشی، الگوآفرینی و سبکسازی دارند.
تکمحصولات، ماندگاری و جریانسازی ندارند
رویکرد نادرست تمرکز، بر مصادیق یا تکمحصولها، اگرچه درکوتاهمدت جذب مخاطب را بههمراه داشته و دستاوردساز است، اما نمیتواند بهطور ماندگار وگستردهای جریانسازی کرده وانس کودکان و نوجوانان بامحتوای ادبی را نهادینه کند. حسین شیخاسلامی، مترجم و نویسنده کتاب کودکونوجوان با تاکید براینکه موضوعات فرهنگی باید بهصورت تجمیعی از مباحث مورد بررسی قرار بگیرد، میگوید: یک موضوع فرهنگی همچون کتاب وکتابخوانی را نباید بهشکل جزیرهای دنبال کرد و نباید توجه کامل به کتابخوانی بهعنوان یک بخش مجزا از زندگی باشد، بلکه کتاب و کتابخوانی را باید یکی از بخشهای مهم زندگی هر فرد دانست. بهگفته این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان، امروز زنجیرهای از محصولات فرهنگی داریم که به یکدیگر مرتبط هستند که بخشی از آن کتاب است.
جریان اقتباس و صنعت پینما را تقویت کنیم
شیخالاسلامی تاکید میکند: کودکانونوجوانان یکی از بالاترین میانگینهای استفاده از محصولات فرهنگی را در دنیای امروز به خود اختصاص دادهاند که شامل پادکست، بازیهای ویدئویی و رسانههای سنتی مثل کتاب، تلویزیون و سینماست. در دنیای امروز اگر کودکونوجوان، یک ساعت را به بستههای فرهنگی اختصاص دهد، تقریبا ۲۰ دقیقه آن شامل کتاب و کتابخوانی میشود، اما در ایران این عدد به ۴ ــ ۳ دقیقه میرسد. این نشاندهنده ضرورت تغییر رویکرد در میان کودکان و نوجوانان است. مبتنی بر سخنان این نویسنده، تغییر رویکردهای فرهنگی برای علاقهمندکردن کودکان و نوجوانان به کتابخوانی ضرورت دارد و باید در برخی موارد سیاستگذاریها را در حوزه فرهنگی بهویژه کتاب و کتابخوانی تغییر داد. یعنی در کنار تمرکز بر فرهنگ کتابخوانی در بین کودکان و نوجوانان، ضروری است که توجه به صنعت کتاب و تولیدکنندگان آن در ایران نیز افزایش یابد، زیرا فعالان این حوزه نمیتوانند بازار مناسبی را در میان کالاهای فرهنگی به خود اختصاص دهند. برای تقویت جریان اقتباس و سرمایهگذاری در صنعت پینما (کمیک) با تقویت جریان اقتباس میتوان جهانهای داستانی و شخصیتهای بومی و آیینی را در قالب رمان بازآفرینی کرد و با نگارش فیلمنامهها و بازینامههای اقتباسی براساس رمانهای پرمخاطب و غنی به گسترش جهان داستانی خلقشده در دیگر قالبهای هنری و رسانهای پرداخت. صنعت پینما نیز ظرفیت فراوانی در شکوفایی زنجیره ارزش آثار ادبی داشته و میتواند حلقه اتصال کتاب و آثار نمایشی، بهویژه پویانمایی باشد. با سرمایهگذاری در پینما، هم مخاطب بالقوهای برای آثار اقتباسی فراهم میشود و هم بهرهوری فرآیندهای تولید آثار نمایشی افزایش مییابد. این مسیر میتواند در رقابت با سایر غولها و همچنین در صنعت انیمه آسیایشرقی، ازجمله ژاپن، مانگاها و کمیکها، نتایج مثبتی در توسعه تولیدمحتوای کودکونوجوان کشور به همراه داشته باشد.
مدیریت جزیرهای؛ آفت نهادهای فرهنگی
در وضعیتی که انواع محتواهای ادبی و تولیدات فرهنگی و رسانههای جمعی متعدد گوی سبقت را از ادبیات کودکونوجوان ربودهاند و این رسانه مانند گزینه بیرقیب و تنها محصول فرهنگی و هنری برای کودکانونوجوانان محسوب نمیگردد، در نخستین گام باید رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول با این حوزه کنار گذاشته شود و مواجهه و مدیریت جزیرهای را فراموش کرد. امروز وقت تعامل با سایر قالبهای همسایه محتواهای ادبی و فرهنگی کودکونوجوان است که اگر این فرصت همسایگی و تعامل از دست برود دیگرانی در تعارض فرهنگی با زیستبوم و ارزشهای ایران اسلامی، خلأهای موجود را پر میکنند. درحالحاضر، نهادها و دستگاههای متعددی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در حوزه محتوای ادبی کودکونوجوان تأثیرگذارند؛ دستگاهها و نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی بهویژه کمیسیون فرهنگی، سازمان صداوسیما، آموزشوپرورش و... نیز با توجه به جایگاه کلان و همهجانبهشان در مسائل فرهنگی، در لایههای مختلف این حوزه امکان نقشآفرینی دارند، اما میبینیم که عمده دستگاهها و نهادهای مسئول در این حوزه ارتباط پایدار و تعامل پویایی با یکدیگر ندارند و اغلب فعالیتها و برنامههای اصلی خود را در سطح درونسازمانی دنبال میکنند. به این ترتیب، اقدامات انجامشده تأثیر محدود و اندکی بر کلانوضعیت مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان گذاشته و هدف راهبردی مشخص و دستاورد ملموس و سنجشپذیری محقق نمیشود. براساس تلقی جزیرهای از مدیریت تولیدمحتوای ادبی برای کودکان و نوجوانان، تولید، کارشناسی، نشر و چاپ و داوری ادبیات کودکونوجوان کشور در دایره محدودی صورت میگیرد و نسبت به سایر مجاری تولیدمحتوا برای این گروه سنی بیاعتناست. گرچه آفت مدیریت جزیرهای در نهادهای فرهنگی ما آفتی فراگیر است، اما در خصوص نهادهای فرهنگی مرتبط با کودکونوجوان آسیب چنین عارضهای تبعات عمیق و طولانیمدتتری به همراه دارد، تا جایی که در آیندهپژوهی عرصههای فرهنگی یکی از مباحث قابل تامل محسوب میشود. بنابراین رویکرد ارتباطات سازمانی در میان دستگاههای مسئول عرصه فرهنگ و تولیدمحتواهای فرهنگی، هنری و آموزشی در این عرصه نیازمند بازنگری جدی است و همرسانی نیازها و ظرفیتها میان مدارس، مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مساجد، فرهنگسراها، آموزش عالی و دیگر نهادهای مرتبط و برقراری تعامل همافزا در این زمینه، میتواند بخش بزرگی از مشکلات را حل کند.
ضعف در محتوا و تصویرگری عامل شکست آثار تالیفی
از معایب دیگر، طراحی و تصویرگری کتابهای داخلی است که جذابیت لازم را برای کودکان ندارد در حالی که محتوای آن هم متناسب نیست. این هم در مهجور ماندن شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان و دیده نشدن این آثار تاثیرگذار بوده است. در همین رابطه مصطفی رحماندوست، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان سرشناس کشور معتقد است: اغلب کتابهایی که در کتاب فروشیها برای کودکان و نوجوانان عرضه میشود، از نویسندگان خارجی است و کتابهای نویسندگان و شاعران داخلی به فروش نمیرود. وی با بیان اینکه کتابخوانی به نوعی پز تبدیل شده است، میگوید: خرید کتاب توسط والدین برای بچهها قابل قدردانی است، اما این در حد مطلوب نیست. آسیب اگر در ادبیات کودک و نوجوان وجود دارد به دلیل پایین بودن سطح مطالعه است. این که والدین حاضر هستند برای پوشاک هزینههای زیادی پرداخت کنند اما برای کتاب، نه؛ یک مشکل فرهنگی را نشان میدهد نه اقتصادی.به گفته رحماندوست؛ناشری که دغدغه فرهنگی داشته باشد بسیارکم است وناشران هم هزینه میکنند بنابراین انتظار فروش دارد. علت افزایش خرید کتابهای تقلبی، پایین آمدن قدرت انتخاب والدین و پایین بودن سرانه مطالعه است.
محتواسازی در چشمانداز «سند ملی حقوق کودکونوجوان»
۱- حمایت و مراقبت از کودکان و نوجوانان در برابر اطلاعات، محصولات و آثار مضر به سلامت جسمی، روانی، اخلاقی یامعنوی آنان و تهیه راهنمای مناسب دراینباره.
۲- تشویق رسانههای جمعی بر توجه خاص به نیازهای مربوط به کودکانونوجوانان دارای نیازهای خاص مانند معلولین یا ایتام
۳- حمایت از تولید محصولات علمی وفرهنگی برای آنها یا مرتبط با آنان بهویژه دررسانههای جمعی و گسترش فرهنگ مطالعه مفید در کودکان
۴- بهرهگیری هدفمند و مناسب از همکاریهای داخلی و بینالمللی در تولید، تبادل و انتشار مطالب مفید برای کودکانونوجوانان بهویژه از منابع اسلامی
۵- تأسیس و حمایت از کتابخانهها و مراکز پرورش و رشد کودکونوجوان و بهرهگیری از ظرفیت مساجد و دیگر مراکز دینی در راستای تأمین حقوق تربیتی آنان
۶- توجه خاص به نیازهای زبانی کودکان با درنظرگرفتن تفاوتهای زبانی