وی با تاکید بر اهمیت نقش و وظایف دولت در این مسیر ادامه میدهد: موضوع ازدواج در جامعه مثل اتوبوسی است که وقتی به آن نگاه میکنیم، شاهدیم که اساتید، مجتهدان، نخبگان و هنرمندان در آن نشستهاند اما فرمان این اتوبوس در دست کمسوادترین و کماطلاعترین افراد قرار گرفته است؛ بنابراین باید جایگاه اینگونه افراد را از گروههای مرجعی که فرصت تاثیرگذاری بر فرهنگ ازدواج را یافتهاند، تغییر دهیم.
مرادی با انتقاد از نقش جدی تلویزیون و برخی فیلمهای سینمایی در تخریب فرهنگ ازدواج میگوید: فیلمی مثل توفیق اجباری میخواست جشن طلاق را باب کند که البته موفق نشد. اما مردم میگویند که طلاق زیاد شده است و پاسخهای پیش فرض در دستان آنها میچرخد؛ مثلا اینکه ازدواج یک امر اقتصادی است و گواه آن، اینکه برنامهای مثل پایش هم به این موضوع میپردازد. در صورتی که موضوع ازدواج یک مسئله کاملا فرهنگی است.
وی ادامه میدهد: زمان جنگ، شرایط اقتصادی ما خیلی بد بود اما در همان شرایط هم ازدواجها ساده برگزار میشد. در حالی که در شرایط امروز بسیاری از فرزندان افراد متمول هم ازدواج نکردهاند. از طرفی زندگی خانوادههایی که بیشتر به سراغ تفاخر میروند بیشتر آسیب میبیند. مرادی در ارتباط با دلیل دشوار شدن ازدواج اینگونه نظر میدهد: سلیقههای ما تغییر کرده و دلیل آن تغییر باورهاست. باورهای ما هم به دلیل تغییرات اجتماعی و فرهنگی تغییر کرده است.
ما همه دچار این توهم شدهایم که خانوادهای سلطنتی هستیم. انتظاراتمان منطقی نیست و فکر میکنیم، داشتن امکانات بیشتر امتیاز و آبرو محسوب میشود و برای ما نوعی پیشرفت به حساب میآید.
این استاد حوزه و دانشگاه همچنین با تاکید بر اینکه ما نیازمند یک سبک زندگی ایرانی هستیم، میافزاید: ما یک جشن ساده به عنوان عروسی را در سنت خودمان داریم؛ اما الان این مراسم علاوه بر این جشن به جشنهای دیگری چون بله برون و حنابندان و دیگر جشنها افزایش پیدا کرده است.
مرادی ریشه تفاخر برای برگزاری مجالس تشریفاتی را «حماقت» عنوان کرد و ادامه میدهد: وقتی در درون خودمان احساس ارزشمند بودن نمیکنیم به منوهای تجملاتی متوسل میشویم. باید عقد سادهای با شام سادهای در فضایی خردمندانه بگیریم و تمام. جوانان به این شرایط راضی هستند اما والدین کمک نمیکنند و در نهایت والدین به افزایش مخارج عروسی دامن میزنند. به نظرم، چون پدر و مادرها در دوران سخت اقتصادی ازدواج کردهاند و مراسمشان آنطور که خواستهاند، نبوده، این موضوع به نقطه ضعفی برای آنان تبدیل شده که میخواهند آن را در مورد فرزندانشان جبران کنند.
وی بر ترویج صله رحم و تکریم زن در جامعه تاکید میکند و میگوید: مجالس عروسی و ترحیم مجالسی هستند که تمام خانوادهها همدیگر را میبینند و چون ممکن است بعد از آن تا مدتی طولانی همدیگر را نبینند، این مجلس به اندازه تمام زندگیشان اهمیت پیدا میکند. بنابراین مراسم ازدواج به یک پروژه تبدیل میشود. پروژهای که در آن تسلط خانوادهها باید به هر نحو نشان داده شود.
مرادی توضیح میدهد: پیش از انقلاب اسلامی واژهای با عنوان «دهاتی» برای تقبیح چیزهایی که به مذاق خوش نمیآمد مرسوم بود که خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی که ارزشمدارانه بود، مورد استفاده قرار نگرفت. الان باید روی واژهای توافق کنیم تا برخی رفتارها را در جامعه تقبیح کنیم. مثلا اگر خانوادهای مجالس تجملاتی برای ازدواج میگیرند در زبان مردم بچرخد که این عروسی «غربتی» هاست. در شهر چشم و هم چشمی خیلی زیاد شده و ما باید این را تقبیح کنیم. مقایسه مدام شرایط، دونشأن یک انسان کریم است اما ما این کار را میکنیم چون برداشتهای نادرستی از عدالت داریم.
وی عمده مشکلات زوجهای جوان را که منجر به افزایش طلاق شده است، متعلق به مرحله پیش از انتخاب همسر میداند و میگوید: جامعه ما شعار ازدواج آسان را خوب متوجه نشده است. منظور این است که باید جشن ازدواج را ساده گرفت نه موضوع انتخاب همسر را. قبل از ازدواج باید مشورت کرد، تحقیق کرد و بعد از انتخاب باید اطمینان داشت.
رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با اشاره به آمار طلاق در شهرهای مختلف کشور میگوید: هر چقدر خانوادهها کوچکتر شدهاند، قبح طلاق کمتر شده است. در برخی استانها مثل سیستانوبلوچستان، چهارمحال و بختیاری و ایلام، چون ساخت اجتماع به نحوی است که قوم و عشیره قدرت دارند، حضور ریش سفیدان به تحکیم خانواده کمک بیشتری کرده و زمینههای بروز اختلافات در خانوادهها کمتر شده است.
>> تهران امروز
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد