در همین بدو امر لازم میدانم برای آن عده از خوانندگان محترمی که تاکنون مهمان جشنواره فیلم فجر در این مکان نبودهاند، عرض کنم که ما همیشه و برطبق عادت در ذکر محل دقیق برگزاری این رویداد بزرگ کمی بزرگنمایی میکنیم و حقیقت را به دیگران نمیگوییم.
واقعیت این است که ما در چنین روزهایی هیچ وقت پایمان به بلندای برج میلاد نمیرسد و فیلمها را در کناره این آسمانخراش میبینیم، اما صرفا به سبب همین مجاورت و رویت هر روزه آن به عالم و آدم بیخودی فخر میفروشیم و برای خودمان از عبارت «کاخ جشنواره» بهره میبریم.
در نظر بگیرید که ما سالها پیش در همین روزها انقلاب کردیم که دیگر کاخنشینی نداشته باشیم، اما اتفاقا و دستبرقضا آقایان ما را کاخنشین جشنواره کردهاند!
و اما سیودومین جشنواره فیلم فجر برای نگارنده نه از برج میلاد (منظور همان بغل برج میلاد است!) که از تالار وحدت و مراسم افتتاحیه شروع شد. انصافا هم پس از مدتها شاهد مراسمی پرشور و منظم بودیم که با اهداف و شعارهای دولت جدید همخوانی داشت و عموم تماشاگران با رضایت سالن را ترک کردند.
پایبندی نسبی به کنداکتور برنامه از سوی مجری و مهمانان (قطعیاش را باید به گور ببریم!) و نظم و انضباط و آرامش موجود در فضا از امتیازات قابل اشاره جشن افتتاحیه بود و اهالی سینما را به برگزاری جشنوارهای خوب امیدوارتر کرد.
این امید با سپری کردن روز اول جشنواره شکل محکمتری به خود گرفت و در عین حال باعث تعجب و شگفتی جماعت خبرنگار و منتقد و سینماگر شد، چرا که در طول سالها برگزاری این رویداد سینمایی با امور مهم «نظم» و «آرامش» بیگانه بودیم و به آن عادت نداشتیم بنابراین به ما حق بدهید که با دیدن تماشاگرانی اهل که با رعایت نظم و در محیطی آرام و بدون عنصر فشار و صف به تماشای فیلمها میروند اظهار شگفتی کنیم و برای ایجاد چنین فضایی شاکر خداوند و قدردان مسئولان برگزاری جشنواره باشیم.
حضور افراد آشنا با سینما، تماشای راحت فیلمها و شکل انسانی سِرو ناهار؛ تنها بخشی از ویژگیهای مثبت روز نخست جشنواره بود، هرچند قضاوت نهایی در این زمینه و موارد دیگر را باید به روزهای آینده و پس از جشنواره موکول کرد.
دشت اول ما در جشنواره امسال با فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» بود که رضایت بیشتر تماشاگران را فراهم کرد و ما هم راضی هستیم به رضای خدا. با اینکه این فیلم در بخش خارج از مسابقه سینمای ایران قرار داشت، اما به سبب بازیگران نام آشنای آن یعنی حمید فرخنژاد، ترانهعلیدوستی، پیمان قاسمخانی و هنگامه قاضیانی مورد استقبال خوبی قرار گرفت.
همین مساله حتی جمعیت زیادی از خبرنگاران و عکاسان را به سالن نشست خبری فیلم کشاندهبود تا پای صحبت عوامل فیلم بنشینند.
حمید فرخنژاد به دلیل بازی در فیلم جدیدش نتوانسته بود به این نشست بیاید، اما حضور دیگر بازیگران چهره فیلم، تنور این جلسه را گرم کرد.
بخصوص پیمان قاسمخانی با چهرهای جدید و سبیلی از جنس شیرفرهاد که در لحظاتی و در راستای نقشش با ترانه علیدوستی کلکل کرد و موجب خنده حاضران شد! این نشست یک چهره سرشناس دیگر را هم داشت و آن هم حمیدعلیدوستی، پدر ترانه، بازیکن ارزشمند و بااخلاق سالهای دور تیم ملی فوتبال و باشگاه هما بود.
جدا از نشست رسانهای فیلمها باید به یک نشست غیررسمی هم اشاره کرد که در گردشهای بیهدفمان به آن برخوردیم.
در میان هیاهوی جشنواره و دانههای ریز برف اطراف برج میلاد، نیکی کریمی، کامبوزیا پرتوی و علی اصغری (فیلمنامهنویس دهلیز و فصل فراموشی فریبا) گوشه دنجی را برای صحبت و فیلمنامهخوانی انتخاب کرده بودند! این مثلثنشینی ممکن است به شکلگیری فیلمی در آیندهای نزدیک بینجامد و شاید هم نه، ولی از ما گفتن بود.
علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد