جام جم سرا: متاسفانه در فرهنگ ما روابط عاطفی بین افراد در حد افراطی که قرار میگیرد. رفت و آمدها و معاشرتها از حد اعتدال خارج میشود و توقعات بالا میرود و از طرفی وقتی ارتباطات زیاد شد به تبع آن نظردادنها هم زیاد شده و کم کم جنبه دخالت پیدا میکند و متاسفانه در بسیاری از موارد وقتی نظری داده میشود شخص متوقع است که حتماً نظرش اعمال شود و اگر مورد بیتوجهی قرار گرفت این امر را بیاحترامی تلقی کرده و کم کم دلخوریها آغاز میشوند. در بسیاری از موارد دیده شده روابط زیاد از حد منجر به قطع ارتباط گردیده است.
نکته دیگر این است که هنگام ازدواج باید زوج به بلوغ فکری و سنی هم رسیده باشند. زیرا در مواردی که مثلا سن ازدواج کم است خانوادهها به بهانه اینکه فرزندانشان هنوز بچه هستند و تجربه ندارند به خود حق دخالت را میدهند. لذا بلوغ فکری و شخصیتی میتواند مانع از دخالت شود. از طرفی همه افرادی که دخالت میکنند کار خودشان را توجیه نموده و ادعای دلسوزی و مهربانی و ارایه تجربیات به جوانها را دارند و هرگز کار خودشان را دخالت نمیدانند. به این افراد باید گفت تا از شما نخواستهاند دلسوزی نکنید و بدانید همه افراد دارای قوه تشخیص و ادراک هستند و هرکس به نوعی زندگی خود را میچرخاند. و به فرزندان خود اعتماد داشته باشید و بدانید آنها بزرگ شدهاند و دیگر بچه نیستند.
بسیاری از والدین انتظار دارند فرزندشان پس از ازدواج همچون گذشته رفتار نماید. این خواستهای نامعقول است زیرا همین والدین نیز روزی ازدواج کردهاند و والدین خودشان را به قصد زندگی زناشویی مستقل ترک نمودهاند. این چرخهای طبیعی است که از ابتدا بوده و همیشه هم جریان دارد؛ والدین فرزندانی را با زحمت به میل خود بزرگ میکنند و فرزندان نیز در زمان موعود خود به دنبال سرنوشت رفته و مستقل میشوند. لذا بزرگترها هرگز نباید توقع داشته باشند فرزندی که ازدواج کرد مثل گذشته باشد زیرا وقتی فرد متاهل شد دیگر دو نفر هستند که باید تصمیم گیری کنند. البته توقع احترام داشتن بجا است ولی توقع دخالت در امور زندگی فرزندان کاری است نادرست.
دیده شده در بسیاری از موارد زن یا مرد پس از ازدواج هم خواسته مثل گذشته روابط خانوادگیاش را داشته باشد و در تمام مسایل نظر خانوادهاش برایش مهم بوده در صورتی که باید پس از ازدواج نظر همسر مهمتر از نظر دیگران باشد حتی اگر مشورت هم میکنید از یکدیگر اجازه بگیرید و در نهایت با همسر خود تصمیم گیری کنید. و در نظر بگیرید که همسرتان تا چه حد به داشتن ارتباط شما رضایت میدهد
زن و مرد باید همیشه و در همه حال تکیهگاه یکدیگر باشند. حتی در غیاب هم باید از یکدیگر دفاع کنند. به این منظور که اگر فردی به همسرتان بیاحترامی کرد باید در دفاع از او بکوشید و بگویید اگر برای من ارزش قایل هستید باید برای همسر من نیز ارزش قایل باشید و اگر صحبتی هست باید در کمال احترام در حضور خودش عنوان شود تا مشکل برطرف گردد. در بسیاری از موارد تعصبات شدید خانوادگی باعث اختلاف شده است و اینکه یکی از همسرها خواسته به نوعی دفاع از خانوادهاش بکند که منجر به لج و لجبازی شده است. در صورتی که اگر افراد واقع بین باشند و نقطه ضعفهای یکدیگر و خانوادههای یکدیگر را قبول کنند و تعصب به خرج ندهند مشکلی هم ایجاد نمیشود.
توصیه میشود هرگز نظر خانواده خود را مستقیم در زندگی مشترک دخالت ندهید و اگر موردی است که فکر میکنید درست است باز هم با همسر خود مشورت کنید وتصمیم نهایی را با هم بگیرید. و هرگز تعصب به خرج ندهید که چون خانوادهام چنین است من باید فلان کار را انجام دهم یا ندهم. اگر چنین اشتباهی را مرتکب شدید یقین داشته باشید فقط باعث ایجاد دلخوری بین همسرتان و خانوادهتان خواهید شد. هرگز از همسر خود توقع نداشته باشید که مثل شما به خانوادهتان بنگرد. و توقعات خانوادهها از عروس یا داماد نباید زیاد باشد زیرا اگر کسی به خانواده همسرش احترام بگذارد این یک وظیفه نیست بلکه یک لطفی است که به خاطر وجود همسرش روا داشته است. البته این لطف میتواند جنبه انسانی داشته باشد. ولی وظیفه محسوب نمیشود. فرزندان در قبال والدین خود وظایفی دارند ولی همسرانشان در قبال والدین آنها هیچ وظیفهای را ندارند.
والدین، خود را در مشکلات و مسائل فرزندشان با همسرشان دخالت ندهند و بهترین کار این است که آنها قوه تشخیص داشته باشند که آیا در حل این موضوع کمککننده هستند یا خیر |
در این میان یک سوال مهم و اساسی وجود دارد و آن اینکه والدین دخالت بکنند یا نه؟
در مورد اینکه دخالت والدین حین مشکلات عروس و دامادهایی که تازه عقد کردهاند یا قرار است به زودی زیر یک سقف بروند، باید گفت روانشناسان توصیه میکنند والدین، خود را در مشکلات و مسائل فرزندشان با همسرشان دخالت ندهند و بهترین کار این است که آنها قوه تشخیص داشته باشند که آیا در حل این موضوع کمککننده هستند یا خیر؟
در کل در زمینه بروز مشکلات اولویت مداخله با کسی است که برای زن و شوهر از جایگاه خوبی برخوردار باشد و هر دو طرف او را قبول داشته باشند. مثلا اگر هر دو، پدر داماد یا مادر عروس را قبول دارند فقط نظر او را بپرسند و اجازه دخالت را به دیگران ندهند. درنزاعهای خانوادگی جوانها برای جلب حمایت خانواده واز روی مظلوم نمایی خانوادهها را دخالت ندهند زیرا باعث افزایش تشنج میشود همانطور که قبلا» گفتم در مشاجرات خود فقط باید به افراد بیطرف مراجعه نمایند زیرا متاسفانه خانوادهها برای حمایت فرزندان خود ممکن است حقایق را نادیده بگیرند
زوجهای جوان باید ضمن عشق و احترامی که برای والدینشان قائل هستند با هم توافق کنند که به دلیل هیچ کس و هیچ حرفی نباید رابطهشان به هم بریزند وقتی این توافق وجود داشتهباشد، هر اتفاقی که در خانوادههای طرفین بیفتد یا هر حرفی که زده شود، ۲ طرف شروع به دعوا و جر و بحث درباره آن حرف و اتفاق نمیکنند و حساسیت نشان نمیدهند. بارها دیده شده است، زوجها خودشان دو نفر هیچ مشکلی با هم ندارند و رابطهشان هم با هم خوب است اما به دلیل حرفهای اطرافیان یا سوتفاهمها با هم دچار مشکل میشوند یعنی دچار حواشی زندگی میشوند. هم زوجها و هم پدر و مادرها باید بدانند، ارتباط میان زن و شوهر مهمتر از هر چیز دیگری از جمله حرفها و خواستهها و فکرهای دیگران است و هیچچیزی نباید به رابطه مثبت آنها خدشه وارد کند.
وقتی والدین یکی از زوجین در زندگی آنها دخالت میکنند خیلی خوب است که هرکدام با خانواده خود صحبت کنند یعنی اگر والدین آقا دخالت میکنند آقا خودش این مسئله را مدیریت کند به عبارتی مدیریت والدین شما با خودتان است و اگر نیازی بود در آخر همسرتان وارد شود. البته بهتر است اصلا همسر شما وارد این ماجرا نشود، هرچقدر کدورتهای داماد یا عروس با والدین همسر کمتر باشد بهتر است؛ به عبارتی اگر شما بخواهید رابطه با خانواده همسرتان را مدیریت کنید در نهایت شما، شخص بد ماجرا خواهید بود و ممکن است شما و والدین همسرتان روبهروی هم قرار بگیرید.
همچنین اگر مسئلهای وجود دارد خوب است والدین با فرزند خودشان صحبت کنند و پای عروس و دامادشان را به ماجرا باز نکنند چون در غیر این صورت ممکن است به جای حل مشکل، لجبازی بهوجود بیاید و کدورتها مشکلات بیشتری بهوجود بیاورد.
اگر خانواده شما اهل دخالت در زندگی شما و همسرتان هستند باید بهعنوان فرزندشان این پیام را با احترام به آنها بدهید که در حال دخالت در زندگی شما هستند و عملا همین دخالتها در رابطه شما مشکل بهوجود میآورد |
وقتی احساسات والدین زندگی را خراب میکند
پدر و مادرها باید به این امر واقف باشند، وقتی فرزندشان را دوست دارند خواهان خوشبختی او هستند و خوشبختی او در گرو رابطهای خوب با همسرش است. پس هیچ عاملی نباید باعث شود، رابطه آنها خراب و فضای بین آنها آلوده شود. متاسفانه بعضی از خانوادهها متوجه نیستند که با بعضی از خودخواهیها یا موضعگیری نسبت به خانواده طرف مقابل و با حق به جانب نشان دادن خودشان رابطه بین فرزند و همسرش را خراب میکنند و به زندگی آنها آسیب میرسانند، گاهی حرفهای پرغرض و متلکآمیز خانوادهها تنها با این قصد گفته میشود که احساساتشان تخلیه شود و اصلا توجه نمیکنند که همین حرفها میتواند رابطه بین زوجین را خراب کند و حتی ممکن است به جدایی برسند.
با احترام به خانوادهها پیام دهید
اگر خانواده شما اهل دخالت در زندگی شما و همسرتان هستند باید بهعنوان فرزندشان این پیام را با احترام به آنها بدهید که در حال دخالت در زندگی شما هستند و عملا همین دخالتها در رابطه شما مشکل بهوجود میآورد. یک زمانهایی بچهها جرات این را ندارند که به والدینشان بگویند دخالت آنها زندگیشان را به هم ریخته است یا حتی شرم میکنند یا… اینجا صحبت بیاحترامی نیست ولی خوب است به آنها گوشزد کنید و حتی در جاهایی مقابل آن بایستید.
وقتی همسرتان کار را سخت میکند
اگر همسر شما مشکلی با دخالتهای والدینش نداشته باشد و به عبارتی خودش اجازه دخالت را به پدر و مادرش میدهد کار خیلی مشکل میشود مسلما در چنین وضعیتی شما بسیار اذیت شده، آسیب میبینید و این میتواند رابطه را هم خراب کند مثلا اگر مادر همسرتان گلهای از شما داشته باشد و همسرتان هم این موضوع را به شما منتقل کند و پاسخ بخواهد، بحث آغاز میشود. در این لحظه از همسرتان بخواهید ببیند چه چیز برایش مهمتر است؟ به او بگویید میخواهید اولویت اولش حفظ و مثبت نگه داشتن رابطه زناشویی باشد وگرنه چرا ازدواج کردهاست؟! به او یادآوری کنید قرار نیست شما به واسطه همسرتان نه با او بلکه با خانواده او زندگی کنید.
در مواردی هم که اختلافی ایجاد میشود بهتر است به خانوادهها مراجعه نشود زیرا جانبداریهای بیمورد باعث تشدید اختلاف میگردد |
دیده شده در مواردی افراد بخاطر تعصبات خانوادگی از یکدیگر جدا شدهاند و به خانه پدری برگشتهاند ولی همه اذعان داشتهاند پس از طلاق هرگز در خانه پدریشان احساس گذشته را نداشتهاند و راحت نبودهاند و احساس سربار بودن را داشتهاند. اینها نشان میدهد که پس از ازدواج خواه ناخواه روابط والدین با فرزندان تغییر میکند. پس سعی کنید در این راه دچار اشتباه نشوید!
در نهایت تاکید میکنم همیشه یک زوج موفق در همه امور نظر یکدیگر را جویا شده و برای هم احترام قایل میشوند حتی در مواردی که اختلاف سلیقه است نیز به اختلافات یکدیگر هم احترام میگذارند و هرگز به دیگران حتی والدین خود اجازه دخالت نمیدهند. و در مواردی هم که اختلافی ایجاد میشود بهتر است به خانوادهها مراجعه نشود زیرا جانبداریهای بیمورد باعث تشدید اختلاف میگردد. در چنین مواردی به مشاورین با تجربه که بیطرف هم هستند مراجعه شود تا در محیطی آرام اختلافات حل شوند|پاکدامنی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
مطالب بسیار واقعی و مفیدی بود اما باید توجه داشت كه وقتی كار به لجبازی كشیده شود دیگر جایی برای حرفهای منطقی و راه حلهای عاقلانه وجود ندارد چون یكی از طرفین ساز مخالف میزند و به هیچ وجه گوشش بده كار نیست.
در واقع آنقدر حرفهای اطرافیان بر روی ذهن و افكارش تاثیر گذاشته كه به این راحتی ها نمیشود كاری كرد.
باید گفت خدا صبر دهد.
بنده خودم چندیدن سال است گرفتار این نوع دلسوزی ها و طرفداری های خانه برانداز شده ام.
كاش پدر و مادران كمی از خود گذشتگی داشتند و زندگی فرزندشان را مهمتر از احساسات خود میدانستند.