به گزارش جامجم، بامداد بیستم آبان امسال دختری با پلیس شهرستان بندرترکمن استان گلستان تماس گرفت و خبر داد پدر و نامادریاش با یکدیگر درگیر شده و درحال مشاجره با هم هستند و او میترسد بلایی سر یکی از آنها بیاید.
در پی این تماس گروهی از ماموران برای بررسی موضوع به محل حادثه در یکی از شهرکهای حومه شهر اعزام شدند. آنها با حضور در خانه مورد نظر زنگ در را به صدا درآوردند که زنی مدعی شد تماس دروغ بوده و در خانه آنها مشاجرهای رخ نداده و شوهرش برای انجام کاری بیرون رفته و روز بعد بازمیگردد. ماموران قصد ترک محل را داشتند که دختر نوجوانی، سراسیمه از خانه خارج شد و فریاد زد نامادریام دروغ میگوید، پدرم در خانه است. ماموران با شنیدن گفتههای دختر نوجوان همراه او وارد خانه شدند که زن صاحبخانه با مشاهده ماموران قصد فرار داشت که دستگیر شد. ماموران به جستجوی خانه پرداخته و با جسد مرد چهل و شش ساله در گوشهای از حیاط روبهرو شدند. مقتول به نام حسین با روسری خفه شده و دستانش بسته شده بود.
ماموران موضوع را به کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی شهرستان بندر ترکمن و بازپرس ویژه قتل اطلاع دادند و قصد داشتند با هماهنگی قضایی جسد را به پزشکی قانونی و متهم را به مرکز پلیس منتقل کنند که ناگهان متوجه ریزش خاک از پشتبام خانه ویلایی شدند و درآنجا مرد میانسالی را که شوکری به دست داشت، دستگیر کردند. او در همان مراحل اولیه به پلیس گفت؛ رمال بوده و برای فروش نسخههای خوشبختی برای زن صاحبخانه به آنجا آمده و منتظر دریافت پول از وی بوده که صدای مشاجره شنیده و قصد داشته فرار کند.
مهناز ـ همسر بیست و هشت ساله مقتول ـ در بازجویی اولیه اظهارات متناقضی را بیان و ادعا کرد و مدعی شد نمیداند چه کسی شوهرش را کشته است.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان متوجه شدند روسری ای که به گردن مقتول بسته شده بود متعلق به مهناز است.
در این مرحله زن جوان دوباره بازجویی شد و این بار اعتراف کرد قاتل شوهرش، مرد رمال بوده و در این جنایت فقط به او کمک کرده است.
مهناز به افسر بازجو گفت: هشت ماه قبل همسر مقتول فوت کرد و چهار ماه بعد ما با هم آشنا شده و ازدواج کردیم. همسرم از زن اولش دو فرزند داشت که به آنها بیشتر از من اهمیت میداد. همین موضوع باعث ایجاد مشکلاتی میان ما شد که با بالا گرفتن درگیری شوهرم تهدیدم کرد اگر به فرزندانش بیتوجه باشم مرا طلاق میدهد.
زن جوان ادامه داد: این تهدید باعث شد تا از شوهرم کینه به دل بگیرم. یک بار موضوع را به خانوادهام گفتم و آنها با اجیر کردن چند نفر شوهرم را بشدت کتک زدند. از آن موقع به بعد شوهرم به من بیعلاقه شد. تصمیم گرفتم برای دریافت نسخههای خوشبختی و مهر و محبت سراغ مرد رمالی بروم. چند بار به خانه مرد رمال رفتم و در برابر خرید نسخههای خوشبختی به او پول دادم. اما این نسخهها تاثیری در زندگیام نداشت تا اینکه چند روز قبل، مرد رمال مدعی شد باید بیش از دو میلیون تومان بپردازم تا او طلسم زندگیام را بشکند و نسخه خوشبختی آخر را برایم بنویسد. به او گفتم دیگر پولی ندارم که بابت خرید نسخههای جدید بپردازم. مرد رمال از من خواست به دلیل اینکه زنش فوت شده برای او همسر جدیدی پیدا کنم. وقتی نتوانستم برای او همسری پیدا کنم، به دروغ با وی تماس گرفته و مدعی شدم که پس از جدایی از همسرم، خودم با او ازدواج میکنم. همین ترفند کافی بود تا مرد رمال با من همراه شود. او یک روز در پشتبام خانهام پنهان شد و وقتی همسرم آمد، او را با روسری خفه کرد. قصد داشتیم مرگ او را خودکشی نشان دهیم که پلیس سر رسید.
سرهنگ حسین گلوی، فرمانده انتظامی شهرستان بندر ترکمن در رابطه با این پرونده به خبرنگار جامجم گفت: با اعترف این زن، رمال قاتل هم بازجویی شد و به قتل مرد میانسال اعتراف و گفتههای همسر مقتول را قبول کرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد