با همسر رفیق باز چه کنیم ؟

الهه: از دست رفیق‌بازی بی‌اندازه همسرم خسته شده‌ام، همیشه با دوستانش خوش است و با آنها به تفریح و گردش می‌رود، در این شش سالی که با هم ازدواج کردیم، شوهرم تنها یک‌بار با من به مسافرت رفته است. شاید باورتان نشود برای این‌که بتواند با آنها بیرون برود به من دروغ هم می‌گوید، بماند که گاهی به خاطر ولخرجی‌های زیاد او که برای دوستانش ریخت و پاش می‌کند مجبور است از خرج زندگی‌مان بزند یا حتی مقروض شود. یک بار سر همین موضوع تقاضای طلاق دادم، اما چون قول داد دیگر دنبال رفیق‌بازی نرود، به زندگی برگشتم، اما قول و وعیدهای او فقط یک ماه اعتبار داشت دوباره روز از نو روزی از نو...
کد خبر: ۹۰۵۳۳۵
با همسر رفیق باز چه کنیم ؟

مهرداد: همسرم بیش از آن‌که به من و زندگی‌اش توجه کند، تمام وقت و توجه‌اش را صرف دوستان مجازی‌اش می‌کند و مرتب با آنها در حال پیامک‌بازی است، هر وقت از سرکار به خانه می‌آیم او را گوشی به دست می‌بینم، دیگر به خودش هم نمی‌رسد و همه جای خانه و زندگی‌مان هم به‌هم ریخته است. او بسیار رفیق‌باز شده است از دوستانی برای من سخن می‌گوید که نه آنها را دیده است و نه آنها را می‌شناسد، با غریبه‌ها استیکرهای فدایت شوم، عزیزم، نازی و... رد و بدل می‌کند.

از این‌که آنها الگوی زندگی او شده‌اند احساس ترس می‌کنم، چراکه یک‌بار به‌طور کاملا تصادفی پیام‌های درددلانه‌شان را خواندم که پر از تحلیل‌های خنده‌دار و مسخره راجع به من و همسرانشان بود، بتازگی از دوستی هم شنیدم همسرش در همین فضای مجازی با مرد غریبه‌ای که هم‌گروهی‌شان است، آشنا شده و در مورد بسیاری از مسائل زندگی با او مشورت می‌کند، می‌ترسم ادامه این وضعیت پای مردان نامحرم را به زندگی‌ام باز کند، نمی‌دانم با رفیق‌بازی همسرم چه کنم؟

رفیق‌بازی معضل بزرگی است که دامنگیر زندگی بسیاری از زنان و مردان شده است، گرچه در سال‌های نه‌چندان دور، رفیق‌بازی از مشکلات مردانه محسوب می‌شد، اما در جامعه کنونی زنان را هم درگیرخود کرده است. مطمئنا همه ما در دوران مجردی دوستانی داریم که به محض متاهل شدن تلاش می‌کنیم دایره ارتباطات‌مان را با آنها سروسامان ببخشیم و متناسب با شرایطی که زندگی جدید ایجاب می‌کند، با آنها رابطه برقرار کنیم؛ اما هستند کسانی که پس از ازدواج نه‌تنها روابط‌شان را کم نمی‌کنند بلکه بشدت آن نیز می‌افزایند و گاه حتی دوستانشان را تا اندازه‌ای به دنیای تاهلی‌شان راه می‌دهند که انگار آب از آب تکان نخورده و هیچ تغییری در زندگی‌شان ایجاد نشده است.

درست است که رفیق پیراهنی نیست که هر روز آن را عوض کرد، اما به قول سهراب سپهری همیشه هم «دوستانی بهتر از آب روان» نصیب‌مان نمی‌شود؛ به همین دلیل گاهی بخصوص پس از ازدواج لازم است دوستان غربال شوند و کسانی برای ادامه راه انتخاب شوند که خطر کمتری برای زندگی مشترک داشته باشند.

مزیت‌های داشتن دوست خوب بر هیچ‌کس پوشیده نیست، اما جایگاه همین دوستی و رفاقت باید در زندگی مشترک مشخص شود به گونه‌ای که دوستان بر زندگی مسلط نشوند و آن را تحت‌الشعاع قرار ندهند، متاسفانه برخی از زنان و مردان رفیق‌باز هستند، هر کسی را به منزل می‌آورند و بساط خوشگذرانی را تا پاسی از شب گذشته به پا می‌کنند و حتی روزهای تعطیل را هم با همان دوستان به تفریح می‌روند، فارغ از آن‌که متاهل هستند و همسری انتظارشان را می‌کشد تا اسباب تفریح دو نفره‌شان را جایی بیرون از شهر با هم بگسترانند.

بسیاری از زوجین رفیق‌باز براساس غفلتی که دارند زمانی به خودشان می‌آیند که به شب‌نشینی‌های خانمان برانداز عادت کرده‌اند یا در دام فساد و استعمال موادمخدر یا میگساری گرفتاری شده‌اند و همین امر باعث تیرگی و سردی روابط زن و شوهر در زندگی شده و مقدمات پاشیده شدن آن را با وجود داشتن فرزند یا فرزندانی فراهم می‌آورد.

ناپختگی زن و شوهر، کمرنگ شدن ارزش‌ها و معیارهای درونی خانواده، عدم مسئولیت‌پذیری، پایبندی به آداب و رسوم مغایر با فرهنگ، الگوگیری‌های نادرست، عدم نظارت دقیق همسران نسبت به امور خانواده، کاهش قدرت و اقتدار مرد در خانواده، نبود احساس تعلق و صمیمت در خانواده، پایین بودن اعتقادات و باورهای مذهبی، پایبندی به عادت‌های دوران مجردی و... از دلایل بروز پدیده رفیق‌بازی در همسران است.

امان از دوستان حسرت‌خور!

برخی از دوستان کارشان از غبطه خوردن می‌گذرد و به حسادت و مقایسه می‌رسد. معمولا آنها مدام سبک زندگی شما را با سبک زندگی خود قیاس می‌کنند و از این‌که نمی‌توانند به مانند شما خوش باشند و لذت ببرند احساس یاس و ناامیدی می‌کنند و گاه حتی به‌طور مستقیم خوشبختی شما را با ناراحتی به رویتان می‌آورند گرچه این دوستان با حسرتی تمام‌نشدنی همیشه در حال نق‌زدن از زندگی‌شان نیز خواهند بود و بی‌گمان در چنین وضعیتی، شما از اثرات منفی این دوست بر زندگی‌تان نیز در امان نخواهید بود، مریم یکی از کسانی است که دوستی با این افراد را تجربه کرده است و می‌گوید: دوست همیشه حسرت‌خور من، در هر شرایط مساعد و نامساعدی تلاش می‌کند به طریقی خود یا مرا آزار دهد.

مثلا یک بار که در منزل ما مهمان بود، با خنده‌ای از سر لج، خطاب به همسرم گفت: «شما چه همسر مهربان و وظیفه‌شناسی هستید، با این همه کار بیرون از خانه، چطور می‌توانید در خانه هم کمک حال همسرتان باشید، خوش به حال مریم جان، کاش شوهر من هم مثل شما بود، چراکه ایشان معتقد است مرد واقعی نباید در خانه دست به سیاه و سفید بزند، اما شما مانند یک کدبانو کار می‌کنید! و اینچنین بود که کنایه این دوست، چند هفته رابطه من و همسرم را شکرآب کرد، چراکه همسرم، نزد دیگر مهمانان، احساس خجالت و شرمندگی کرده بود.» ارتباط با دوستان حسرت‌خور، یکی از ارتباطات آسیب‌زاست که موجب بروز مشکلات عدیده‌ای در زندگی زوجین می‌شود چه‌بسا معمولا این افراد نه‌تنها انرژی منفی درون‌شان را براحتی انتقال می‌دهند بلکه می‌توانند با ایجاد احساسات مثبت یا منفی کاذب و غیرحقیقی در شما و همسرتان، در یک چشم بر هم زدن، شما دو نفر را در اوج خوشبختی به جان هم بیندازند.

مبالغه‌های خانمانسوز یک دوست

رقابت بر سر دارایی‌ها، اساس برخی از رابطه‌های دوستانه است؛ برخی از افراد تصویری از زندگی‌شان می‌سازند که بسیار اغراق‌آمیز است، معمولا مارک لباس‌ها، لوازم منزل، درآمد بالا، تفریحات اعیانی، سفره‌های اعجاب‌انگیز و خریدهای آنچنانی و دور دور کردن در فروشگاه‌های گران‌قیمت از افتخارات آنها به‌شمار می‌آید که صدالبته اصرار بسیار دارند که دوستانشان را هم به جرگه خود دعوت کنند یا اگر لازم باشد حسرتی بر دلشان بگذارند که داد از فغانشان برای همیشه بلند شود، البته آتش حسرت افتاده بر دل شعله‌ورتر می‌شود وقتی که این وضعیت رویایی خوشایند، با آرزوی همیشه بر دل مانده همسری هم متصور شود .

مثلا دوست همیشه خوشبخت و سعادتمند، مدام از روابط عالی و حسنه‌اش با همسر صحبت کند یا شرح دهد که چگونه شریک زندگی‌اش مثل یک بره مطیع اوست و آنقدر عاشق جان برکف، که هر دم، حاضر است آن را نیز، فدا کند و دقیقا اینجا همان نقطه عطف تبلور این اندیشه در ذهن است که خوش به حال دوستم، او چقدر از من خوشبخت‌تر است! «من از تو خوشبخت‌تر هستم»، داستان تکراری بسیاری از ارتباطات بی‌حد و مرز دوستانه است که به سهولت نیز می‌تواند نظام خانواده‌ای دیگر را متزلزل کند، مثلا علی می‌گوید: «من و همسرم دوستان خانوادگی داریم که بسیار تجمل‌گرا هستند، معاشرت با آنها اگرچه خالی از لطف نیست، اما مشکلاتی را هم به همراه دارد که گاه گمان می‌کنم ادامه آن به دردسرهای متعاقبش هم نمی‌ارزد، نه‌تنها همسرم بلکه حتی خودم هم، تحت‌تاثیر زندگی اشراف‌منشانه آنها قرار می‌گیریم و با بالا بردن انتظارتمان از زندگی، تن به کارهایی می‌دهیم که باعث می‌شود همیشه با هم درگیر باشیم و هیچ‌وقت دخل‌مان با خرج‌مان هم نخواند.»

مقایسه زندگی و افزایش حس نارضایتی مهم‌ترین ضرر همنشینی با این دست از دوستان است، اگرچه نتیجه این بازی هم از همان ابتدا مشخص است، چه‌بسا زندگی مشترک‌تان هر قدر هم خوب و مساعد باشد، آن دوست رفیق‌نما، همیشه برگ برنده‌ای برای روکردن به شما دارد تا ثابت کند همیشه از شما خوشبخت‌تر است و شما باید برای به‌دست آوردن خوشبختی لحظه اکنون وی، همچنان تا مدت‌ها دست و پا بزنید! معمولا این قبیل دوستان، بی‌آن‌که نظرتان را بخواهند، شما را به یک رقابت احمقانه «بیشتر به‌دست آوردن و بیشتر داشتن» وارد می‌کنند و به‌طور کاملا غیرمستقیم انتظارتتان از زندگی و همسر را تا جایی بالا می‌برند که هرگز به آنچه دارید، راضی نشوید.

دوستانی که حریم نمی‌شناسند

برخی افراد، حد و مرزی برای رابطه‌هایشان نمی‌شناسند، ممکن است دیگران را بیش از اندازه به حریم خصوصی‌شان وارد کنند و به خود هم اجازه وارد شدن به خط قرمزهای زندگی دیگران را بدهند. معمولا چنین دوستانی کوچک‌ترین یا حتی مهم‌ترین اسرار زندگی‌شان را پیش شما فاش می‌کنند، اختلافات زن و شوهری‌شان را خیلی راحت به خانه شما می‌آورند، سرزده سراغ‌تان را می‌گیرند و برنامه‌هایتان را به هم می‌زنند و از این‌که در مناسبات زندگی خصوصی‌تان هم دخالتی داشته باشند هیچ ابایی ندارند.

این دوستان براحتی با همسرتان ارتباط می‌گیرند و به اندازه خود شما و گاه حتی بیشتر از شما صمیمی می‌شوند و مانند یک آشنای قدیمی بی‌نیاز به حضور شما، با او وارد ارتباط شده و حتی درددل می‌کنند و گاهی هم دایه عزیزتر از مادر شده و برای بسیاری از مسائل زندگی‌تان نقشه می‌ریزند و راه‌حل پیشنهاد می‌دهند.

کتایون می‌گوید: «گاهی گمان می‌کنم دخالت‌های دوستان من یا همسرم در زندگی‌مان، بیشتر از خانواده‌های هر کدام از ماست، چند وقت پیش دوستم بدون آن‌که از او درخواست کرده باشم، به خود این اجازه را داده بود که راجع به حل یکی از مشکلات زندگی‌ام با همسرم حرف بزند چون بنا بر گفته خودش با همسرم صمیمی است و براحتی می‌تواند او را متوجه اشتباهاتش کند و...»، بی‌تردید هر ارتباطی تعریفی دارد و رابطه شما و همسرتان با دوستان‌تان نیز از این قاعده مستثنی نیست. بهتر است این حقیقت را بپذیرید که برخی از دوستان به‌طور عمدی و حتی سهوی تلاش می‌کنند بیش از حد به شما و زندگی‌تان نزدیک شوند و حتی با همسرتان صمیمی شوند، شنیدن درددل‌های همدیگر و همدردی با آنها می‌تواند باعث نزدیکی بیش از اندازه افراد و احساس صمیمیت افراطی بین آنها شود.

روابط تعریف نشده و خارج از عرف یک دوست، نه‌تنها کیفیت رابطه شما و همسرتان را به‌طور جدی تهدید می‌کند بلکه مانند وسوسه‌ای دایم برای شریک زندگی‌تان نیز محسوب می‌شود که حتی ممکن است راه لغزش را برایش هموار کند. مراقب بیش از حد صمیمی‌شدن‌ها باشید و بی‌تعارف و خیلی سریع، دوستانی را که در روابط با شما و همسرتان حد و مرز نمی‌شناسند از فهرست دوستانتان حذف کنید.

دوستان همیشه آتش بیار معرکه

آسمان هیچ زندگی مشترکی همیشه آفتابی نیست، بسیاری اوقات ابری است و گاه حتی رعد و برقی و توفانی هم می‌شود.

در چنین شرایط بحرانی معمولا دوستان خوب و واقعی تلاش می‌کنند برای بازسازی زندگی شما و همسرتان کمک کنند اگرچه برخی از دوستان هم به جای ترمیم روابط‌تان، ممکن است آتش بیار معرکه شوند و در لباس مشاوری امین، مدام تحریک‌تان کنند و شما را برای نبرد با همسرتان آماده و مهیا سازند. معمولا این افراد بعد از ختم به خیر شدن غائله دست‌بردار نیستند و آرام نمی‌گیرند طوری که انگار دلخوری آنها از مشکلات زندگی شما از خودتان هم بیشتر است، به همین دلیل ممکن است مدام از همسرتان بدگویی کنند یا آن‌قدر به نقاط ضعف زندگی‌تان اشاره کنند تا دست آخر شما سر درددل‌تان را باز کنید...

این دوستان معمولا گوشی کاملا شنوا و حافظه‌ای بسیار قوی برای غیبت شنیدن و ثبت سخنان شما در دل و جانشان دارند، همه نکات منفی را بخوبی بخاطر می‌سپارند و در گفت‌وگوهای بعدی با همان الفاظ و صفات درباره همسرتان به قضاوت می‌نشیند آنچنان که شما هرگز نمی‌توانید بابت زخم‌زبان‌ها و توهین‌هایشان گله و شکایتی کنید چه‌بسا بخش عمده حرف‌هایشان را با استناد به گفته‌های خود شما در آن زمان درددل‌های دوستانه، بیان می‌کنند.

امیر می‌گوید: «مشکل زندگی را با دوستم درمیان گذاشتم او بعد از مکث طولانی به من گفت، من هم چنین مشکلی را با همسرم تجربه کرده‌ام و از هر روشی استفاده کردم تا رفتار همسرم را اصلاح کنم، اما مفید و کارساز نبود تا این‌که یک روز از فرط عصبانیت دعوای شدیدی کردم و دست به روی همسرم بلند کردم، از آن روز بود که حساب کار دستش آمد و سازگاری‌اش بیشتر شد.

امیر ادامه می‌دهد، من هم طبق همین سخن، یک روز بر سر دعوای همیشگی، دست روی همسرم بلند کردم تا قدرت مردانه‌ام را به رخ بکشم، اما متاسفانه شرایط زندگی‌ام بهتر نشد که هیچ بدتر هم شد از همه گران‌تر آن‌که بعدها متوجه شدم دوستم هرگز جرات انجام آن کاری که به من توصیه کرده بود را نداشته و نخواهد داشت.»

براستی آیا تا به حال با خود اندیشیده اید، دوستان صمیمی و شفیق شما، چرا نمی‌توانند زندگی آرام شما را تحمل کنند؟ جالب است بدانید گاه رفتارهای جسورانه که برای برخورد با همسرتان به شما پیشنهاد می‌دهند، آرزوهای بر باد رفته‌ای است که برای زندگی مشترک‌شان همیشه آرزو داشته‌اند، آرزوهایی که سرکوب شدند و هرگز عملی نشدند چه‌بسا خوب می‌دانستند انجام این رفتارها دودمان زندگی مشترک‌شان را برای همیشه نابود خواهد کرد. از سوی دیگر، برخی از دوستان «آتش بیار معرکه»، توصیه‌های رفتاری و کلامی ناموجه و نامطلوبی برای شما دارند چه‌بسا خودشان هم، تجربه‌هایی بیش از آنچه به شما انتقال می‌دهند، از زندگی دریافت نکرده‌اند، مثلا اگر دوستی زندگی‌اش به علت خیانت همسر مورد تهدید قرار گرفته باشد به محض شنیدن درددل شما درباره کم‌توجهی و حواس‌پرتی همسرتان، به شما هشدار می‌دهد که احتمالا خیانتی در حال وقوع است چه‌بسا رفتارهای همسر خیانتکار وی هم، شبیه رفتارهای همسر شما بوده است!

در حقیقت این دوستان از آنجایی که مهارت لازم برای تحلیل چالش‌ها را ندارند، به گونه‌ای کاملا ناخودآگاه تجارب ناخوشایند خود را به زندگی دیگران تعمیم می‌دهند و بر اثر همین تعمیم ‌هی‌های نابجا، فضایی مسموم و تاریک، ترسناک و پر از گزند و بی‌اعتمادی در زندگی مشترک دیگران رقم می‌زنند. این در حالی است که اگر واقعگرایانه به زندگی خود نگاه کنید، متوجه این مهم می‌شوید که زندگی شخصی شما متفاوت از ایشان است و زندگی‌تان به تلخی زندگی او نبوده مگر آن‌که خودتان بخواهید به‌دنبال ناخوشی باشید. اگرچه برخی دیگر از دوستان هم درک و شناخت کافی از مشکل پیدا نکرده شروع به بیان توصیه‌های کلیشه‌ای و انتزاعی می‌کنند، مثلا همین که می‌شنوند همسرتان به خانه پدری‌تان نمی‌آید، برافروخته شده و به شما پیشنهاد می‌دهند شما هم به خانه پدری او نروید تا متوجه میزان عذاب کشیدن شما شود، بی‌تردید چنین دوستی بدون پی بردن به چالش اصلی شما و همسرتان، با بیان راهکاری، قصد پایان دادن به مساله را داشته است.

مراقب دوستان اهل خطر باشید

دوستانی اهل دود و دم، دوستان می ‌گسار و قمار باز، فحاش و بددهن، قانون شکن، بیکار و بی‌عار، بی‌حوصله و افسرده و خلاصه دوستانی که عادات رفتاری ناپسند و نامطلوبی دارند به حدی خطرناک هستند که امکان دارد معاشرت و همنشینی با آنها به زندگی مشترک‌تان آسیب بزند، پس شایسته است این افراد را هرگز در فهرست دوستان پس از ازدواج‌تان قرار ندهید. جلال می‌گوید: «ناصر صمیمی‌ترین دوست من بود اگر چه پیش از ازدواج، برای کشیدن قلیان با هم به قهوه‌خانه می‌رفتیم، اما هرگز گمان نمی‌کردم به من دارویی را پیشنهاد دهد که باعث اعتیادم شود، او وقتی بعد از ازدواج متوجه مشاجرات دائمی من با همسرم شد دارویی را به دستم داد که اوایل حداقل هفته‌ای یک‌بار آن را مصرف می‌کردم، تا کمی آسوده‌خاطر شوم، اما با شدت گرفتن مشکلات، من مقدار دوز مصرفی دارو را بالا بردم غافل از آن‌که بدانم در معرض معتاد شدن هستم و حالا چند سالی است که اعتیاد شدید گرفته‌ام، اما خبری از ناصر، رفیق شفیق نیست.»

در نظر داشته باشید هر دوستی در کنار نقاط قوت خویش، نقاط ضعفی هم دارد که گاهی برخی از صفات ناپسند یک به اصطلاح دوست، ممکن است بلای جان شما و خانواده‌تان شود. بهتر است بپذیرید برخی از صفات ناپسند واگیردارند و سریع‌تر از خصوصیات مطلوب و پسندیده انتقال می‌یابند. مثلا اگرچه ممکن است بددهنی و فحاشی‌های یک دوست برایتان آزاردهنده باشد، اما با گذشت اندک زمانی، گروه واژگان، لحن و حالت حرف زدن و حتی خزانه رفتاری‌تان نیز شبیه او می‌شود حتی اگر احساس کنید توان ایستادگی در برابر این هجوم را دارید.

دوستان مجردی که از حال و هوای تاهل هیچ نمی‌دانند

برخی از دوستان بخصوص اگر خودشان مجرد باشند، ارزشی برای وقت شما در زندگی مشترک قائل نمی‌شوند، شما را به مانند دوران قبل از ازدواج‌تان، همیشه تمام و کمال می‌خواهند، گویی متوجه این مهم نیستند که شما اکنون متاهل هستید و بخشی از زمان و قلب شما متعلق به همسرتان است. اگر به این دوستان بگویید نمی‌توانید همه‌روزه به همراه ایشان باشید و در پاساژها دوردور کنید، به کافی‌شاپ بروید و قهوه بخورید، مسافرت بروید یا به دامن کوه و دشت بروید و در مهمانی‌های عصرانه یا شبانه شرکت کنید و... بی‌شک شما را به جوگیر شدن یا تغییر کردن متهم می‌کنند و حتی ممکن است برای همیشه با شما قطع رابطه کنند.

اگر قصد دارید این دوستان را در کنار خود حفظ کنید، باید برخی از مناسبات زندگی مشترک و خانوادگی‌تان را زیر پا بگذارید، چه‌بسا برای این دوستان محدودیت‌های شما برای مجردی سفر رفتن یا تا دیروقت بیرون از خانه نبودن قابل درک نخواهد بود، برای این افراد پذیرفتنی نیست که شما مسئولیت زندگی را برعهده گرفته‌اید و در قبال آن نیز، متعهد به انجام وظایفی شده‌اید یا این‌که پس از ازدواج، به غیر از خود، باید وقتی را هم صرف همسر و دیدار ازخانواده و اقوامش کنید و...

مرتضی می‌گوید: «من در دوران مجردی دوستان بسیاری داشتم که معمولا اواخر هفته برای گشت و گذارهای یک روزه یا حتی مسافرت‌ها برنامه‌ریزی می‌کردیم، اما حالا چند وقتی است که بعد از ازدواج دچار مشکل شده‌ام. همسرم با دورهمی‌های هفتگی من و دوستانم که اغلب مجرد هستند، مخالفت می‌کند و از جهتی هم از این‌که مجبورم مدام از زبان دوستانم بشنوم زن ذلیل شده‌ام و باید از همسرم اجازه دیدار بگیرم احساس ضعف و شکست می‌کنم، گاه با وجود میل باطنی برای بیرون رفتن با دوستان مجبور به گفتن دروغ می‌شوم.»

به‌خاطر داشته باشید تلاش برای حفظ این قبیل از دوستان، به احتمال بسیار زیاد مساوی با برچسب بی‌مسئولیت بودن از جانب همسرتان خواهد بود پس بهتر است هوای زندگی مشترک‌تان را بیش از این داشته باشید اگرچه شاید لازم شود طعنه‌ها و گلایه‌های بی‌امان دوستان‌تان را معمولا نیز، همراه با کلمات و عبارات ناخوشایند، تحمل کنید. این اصل مهم را بپذیرید که یک دوست واقعی، به شراکت جدید شما در زندگی احترام می‌گذارد و هرگز به خود اجازه مطالبه خواسته‌ای را نمی‌دهد که در توان انجام یک فرد متاهل نباشد.

با همسر رفیق‌باز چه کنیم؟

در اولین گام، علت اصلی رفتار همسرتان را بیابید. بپذیرید برای درمان همسرتان نیازمند شناخت دلیل و راه‌های ابتلای او به این معزل هستید.

یکی از دلایل زیر در وابستگی افراطی ایشان به دوستان دخیل است، با شناخت این عوامل می‌توانید به‌گونه‌ای آگاهانه‌تر با رفیق‌بازی همسرتان مواجه شوید: آیا همسرتان پختگی لازم را ندارد که برای تامین اعتبار و ابراز خود به دیگران، به دوستانش وابسته است؟ آیا در خانواده دوران مجردی یا زندگی متاهلی فعلی‌اش صمیمیت و رابطه شاد را تجربه می‌کند؟ آیا همسرتان به این باور نرسیده است که دوران مجردی‌اش تمام شده است؟ آیا همسرتان با نیازها و ضرورت‌های زندگی متاهلی آشنایی دارد؟ آیا همسرتان الگوهای رفیق‌بازی داشته که با آن الگو همانندسازی کرده است؟ آیا شما هم مقصر هستید؟ آیا وظایف همسرداری‌تان را بخوبی انجام می‌دهید یا این‌که کوتاهی و قصورهایی هم دارید؟ و... برای شناخت مراتب این امر می‌توانید از یک روان‌شناس مجرب کمک بگیرید و از رهنمودهای تخصصی ایشان هم بهره‌مند شوید.

در دومین گام توصیه می‌کنیم رابطه خود با همسرتان را اصلاح کنید، فاصله عاطفی را به حداقل برسانید چه‌بسا در غیر این صورت هرگز موفق به ترک عادت ناپسند رفیق‌بازی همسرتان نمی‌شوید. از سوی دیگر، استفاده از جملات امری و دستوری را به حداقل برسانید، اما بکرات از جملات محبت‌آمیز، اما شوک‌آور استفاده کنید. مثلا اگر همسرتان دیر به منزل آمد به او نگویید: «تو که همیشه پی رفیق‌بازی هستی، برو همانجا که بودی»، بهتر است به او بگویید: «نگرانت شده بودم کاش می‌گفتی که دیر می‌آیی»، این جملات بار عاطفی مثبتی به همراه دارد و باعث می‌شود همسرتان درباره رفتارش بیشتر فکر کند و درباره آن تصمیم جدیدی بگیرد.

در سومین گام به فکر راه‌های مثبت باشید، مثلا برای اصلاح رفیق‌بازی همسر، هرگز متوسل به روز، اجبار، طعنه، مقایسه، تحقیر، تهدید و... نشوید، برای کمک به وی بهتر است محیط خانواده را امن، شاد و صمیمی کنید تا به او نشان دهید اوضاع خیلی هم وخیم نیست و می‌تواند شرایط خود را تغییر دهد.

در این شرایط مواجهه مستقیم با دوستان دردسرساز نیز نتیجه عکس خواهد داشت، چراکه او دوستانش را بهترین افراد می‌داند، پس شایسته است انرژی خود را صرف جایگزین ساختن و جذاب‌سازی خود و زندگی‌تان کنید. خودتان را علاقه‌مند به ارتباط با دوستان متاهل همسرتان نشان دهید تا با رفت و آمد با آنها بتوانید نظارتی دقیق بر حلقه ارتباطات و چگونگی آنها داشته باشید.

چاردیواری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها