فرهنگ - دفاع مقدس - جدیدترین اخبار ایران و جهان | پایگاه خبری جام جم

دفاع مقدس
راه «محسن» از فاو تا معراج

راه «محسن» از فاو تا معراج

۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۳

قدسی نشست لب حوض حیاط خانه. دستش را توی آب سرد برد، به آسمان همیشه باردار اسفند ماه سال ۴۳ نگاه کرد. بچه ماهی‌های دم طلایی، خود را تو حوض جُم می‌دادند، بازی می‌کردند و با هر تکان انگشت قدسی پا به فرار می‌گذاشتند.

خون «حسین» پای نخل ۵۷۸

روایتی برگرفته از زندگی اولین شهید هسته‌ای ایران که گمنام مانده است

خون «حسین» پای نخل ۵۷۸

۲۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۳

آفتاب سر ظهر یازده مرداد سال ۳۵ مصرانه می‌تابید. فاطمه خیارهای سبز را توی کاسه بزرگ سفالی ریز خرد می‌کرد. کمردرد امانش را بریده بود، کاسه آب دوغ خیار را گذاشت وسط سفره کرباس پهن شده تو سایه ایوان. گردوهای ریز شده و کاسه کشمش را گذاشت کنار نان خشک توی سفره. فاطمه تلیت کرد؛ چشمانش سیاهی می‌رفت، پیشانی‌اش را چسبید.

انگشتر سلیمان از حلبچه تا لبنان

شبی با شهید نیلفروشان که در عمیق‌ترین سیاه‌چال تاریخ، فانوس گیراند

انگشتر سلیمان از حلبچه تا لبنان

۰۲ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۷

ننه تو رو چه به چمران...عباس دست‌هایش را باز کرد. لبخند بامزه‌ای زد.  ننه چمران روی من حساب باز کرده، از لبنان آمده منو ببینه.

«حزب الله زنده است» منتشر شد

«حزب الله زنده است» منتشر شد

۳۰ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۱

تیزر فرهنگی «حزب‌ الله زنده است»، جدیدترین اثر مرکز هنری رسانه‌ای نهضت، در مراسم شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت رونمایی شد.

دیدگاه واقعی شهدا را به جوانان منتقل کنیم

فخرالسادات موسوی‌، همسر شهید:

دیدگاه واقعی شهدا را به جوانان منتقل کنیم

۲۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴

پاییز آمد خواننده را با روحیات زنی مبارز و مجاهد، ازکودکی تا بزرگسالی آشنامی‌کندوبا چینش و نوشتاری روان، پیش‌زمینه‌ای می‌سازد تا مخاطب با رنج و محنتی که فخرالسادات جوان‌، همسر شهید یوسفی پس از شهادت سردار متحمل می‌شود را بهتر درک کند. مقاومت این زن وسرچشمه استقامت او، الگوی بی‌مثالی برای جوانان است و پاسخ قابل تأملی به شبهات ذهنی مخاطب درخصوص دفاع و مقاومت عرضه می‌کند‌؛این‌که چگونه همسرعاشق وجوان این قصه،فراق معشوقش را تاب می‌آورد؟

شهدای دفاع مقدس الگوی مجاهدان مقاومت

عباس یوسفی، برادر شهید: 

شهدای دفاع مقدس الگوی مجاهدان مقاومت

۲۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۷

شهدای دفاع مقدس، دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی راهم دیده بودند وبه‌همین منظور نسبت به طاغوت و ظلم درک عمیقی داشتند و نمی‌توانستند در برابر هیچ ظلمی ساکت بمانند؛ از این رو، با تمام جان از انقلاب اسلامی و آرمان آن دفاع می‌کردند. زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد، افراد انقلابی و متعهد از همه زندگی خود گذشتند و با انتخاب سبک زندگی متفاوت و از خودگذشتگی غیرقابل‌وصف، راهی جبهه‌های مبارزه شدند و امام خمینی‌(ره) و منش پیامبرگونه ایشان را الگو قرار دادند.

شهیدی فراتر از دوران

شهیدی فراتر از دوران

۲۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۶

نزدیک به چهار دهه از شهادت سردار احمد یوسفی گذشته است‌؛ شهیدی که همرزمانش او را مبارزی پاکباخته و شجاع درجبهه‌های نبرد توصیف می‌کنند و همسرش از او به‌عنوان مردی خانواده‌دوست، عاشق‌پیشه و روشنفکر و متعهد یاد می‌کند.

پدرم علاقه‌مند به تبلیغات و کنشگری اسلامی بود

حجت‌الاسلام علی یوسفی؛ فرزند ارشد شهید: 

پدرم علاقه‌مند به تبلیغات و کنشگری اسلامی بود

۲۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۵

در کتاب پاییز آمد فرازهایی از زندگی پدر و مادرم روایت شده است و طبیعتا شاید اگر تمام زندگی آن‌ها از دوران کودکی تا ازدواج و شهادت پدرم گفته می‌شد جلوه‌های عظیم و وجوه گسترده‌تری از آن زندگی را می‌دیدیم.

وقتی در زندگی شهید باشی، به شهادت می‌رسی

حجت‌الاسلام سید علیرضا تکیه‌ای، دوست و همرزم شهید: 

وقتی در زندگی شهید باشی، به شهادت می‌رسی

۲۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۳

خداوند تبارک و تعالی بین تمام موجودات عالم، انسان را مختار آفریده است؛ قوه اختیار خداداده در انسان هم نفسی است هم مالی. آیات قرآن نیز در این رابطه مکرر است.

خوشبخت بودم که شهید همسایه‌ام بود

محمدمسعود اسماعیلی؛ دوست و هم‌رزم شهید:

خوشبخت بودم که شهید همسایه‌ام بود

۲۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۰

آشنایی من با شهید احمد یوسفی به قبل از دوران دفاع مقدس برمی‌گردد؛ در جریان حوادثی که پیش از جنگ تحمیلی در کردستان رخ می‌داد و کومله و حزب دموکرات کردستان تا مرز زنجان، آذربایجان غربی و کرمانشاه نفوذ کردند، شرایطی پیش آمد که تصمیم گرفتم پس از پیام حضرت امام (ره) به دفاع بپردازم. آن زمان من در یک خیاطی در تهران مشغول به کار بودم و امام خمینی (ره) پیامی مبنی بر آزادی شهرهای کشور از تصرف مزدوران خارجی و کومله صادر کردند. با شنیدن این پیام به زنجان رفتم و به سپاه مراجعه کردم. دبیرستان دخترانه‌ای محل استقرار سپاه شده بود و من هم مانند سایرین وارد جمع شدم تا ببینم چه کاری از دستم برمی‌آید. در آن جمع همه لباس رزم و سپاهی به تن داشتند و من با کت‌وشلوار بودم! شهید یوسفی در دوران پهلوی سربازی رفته بود و ما که سربازی نرفته بودیم از مسائل نظامی سر درنمی‌آوردیم. شهید یوسفی و نیروهایش افراد را تقسیم کردند و در آن بین فقط من باقی مانده بودم که با کت‌وشلوار وسط حیاط مدرسه نشسته بودم.

نیازمندی ها