از رختخواب گرفته تا منقل و گاز پیکنیکی برای پختوپز و چند دست لباس برای هر یک از اعضای خانواده. خلاصه در این کولهبار همهچیز پیدا میشد. علاوه بر این دردوران کودکی مااغلب اوقات سفرها نهفقط خانوادگی که فامیلی بود! اینگونه بود که خاله و دایی و پدربزرگ و مادربزرگ همه با هم کولهبار سفر رامیبستند و کاروانی کوچک متشکل از سه، چهار ماشین راه میانداختند و برای زیارت و سیاحت به دل جاده میزدند. کاروانی که گاهی ۱۰، ۱۲ بچه قدونیمقد آن راهمراهی میکردند و اگرچه شیطنتهایشان گاهی بزرگترها را کلافه میکرد اما صدای خنده و شادی آنها گاه به آسمان میرسید.سفر رفتن هم مانند بسیاری از مسائل دیگر سخت و درگیر تجملات شده است. حالا خانوادههای هستهای سه، چهارنفره، سفرهای خلوتتر را ترجیح میدهند و کمتر اتفاق میافتد مانند گذشته سفرهای گروهی و فامیلی اتفاق بیفتد. حالا مسافرخانهها مانند قدیم مسافر ندارند، در عوض هتلها حسابی شلوغ است و شاید همین درگیر شدن به تجملات در سفر باعث شده تا وقتی نام سفر بیاید، پشت مرد خانه بلرزد؛ چراکه قرار است حسابی پیاده شود. با تمام اینها هنوز هم میتوان بساط سفر را سادهتر چید و سفرهای بیشتری را تجربه کرد؛ سفرهایی که هر کدام کولهباری از تجربیات متعدداست ومیتواندبه پختهترشدن ماکمک کند وخاطرات خوبی رادرذهن فرزندانمان بنشاند.اگربه آرشیو ذهنی خاطراتمان رجوع کنیم، بیتردید بهترین خاطراتی که در طول زندگی داریم به خاطرات خوب سفرهای دستهجمعی و خانوادگیمان بازمیگردد. اصلا از هر زاویهای که بخواهی به سفر نگاه کنی، پر از تجربههای نو و خوشایند است و میتواند افق دید و نگاه ما را بازتر کند و برای فرزندانمان هم خاطرات خوش و تجربیات جدید و ارزشمندی را رقم بزند. فصل تابستان و تعطیلی مدارس فرصت مناسبی است تا در اوقات فراغت پیشآمده به سفر برویم تا هم استخوانی سبک کنیم و هم با گشتوگذار در دل طبیعت، بازدید از اماکن تاریخی یا دیدن مکانهای جدید، تجربههای جدیدی را به کولهبار تجربیاتمان بیفزاییم.
پختهشدن در هر سفر
بیهوده نیست که میگویند«بسیار سفر باید تا پخته شود خامی»؛خیلی از ما گرانبهاترین تجربیاتمان را درطول سفرهایی که داشتهایم به دست آوردهایم ودرهرسفر با افرادجدیدی آشنا شدهایم که برخی ازآنها بهترین دوستان امروز ما هستند.شرایط جدید، مکانهای نو و آشنایی با اقوام، تمدنها، فرهنگها وآدابورسوم نقاط مختلف میتواندذهن مارا بازترکندونکات ارزنده فراوانی رابه ما بیاموزد.
سفر و سلامت روان
یکی ازمهمترین وبدیهیترین فواید سفررفتن،کاهش استرس وفشارهای ناشی ازروزمرگی وافزایش سلامت روان است.طبق مطالعهای که روی افرادی که سفر رفتهاند انجامگرفته، مشخص شده است که پس از تعطیلات، ناراحتیهای جسمی افراد کمتر شده و کیفیت خواب، اخلاق و رفتار آنها نسبت به قبل از تعطیلات بسیار بهبود یافته است.
رسیدن به آرامش
سفر کردن میتواند شما را از دغدغههای ذهنی زندگی روزمره جدا کند. وقتی این الگوی تکراری روزمره را میشکنید، وسایل خود را جمع میکنید و به جاده میزنید، ذهن شما فرصتی برای آسودگی و آرامش پیدا میکند. دیدن نقاط جدید، ملاقات با آدمهای متفاوت، حلکردن مشکلات و چالشهای سفر دستبهدست هم میدهند تا تجربههای جدیدی پیدا کنید و کمی متفاوتتر از همیشه زندگی کنید.
بهبود مهارتهای ارتباطی
یکی از ضرورتهایی که در طول سفر برای ما پیش میآید، ارتباط با افراد تازه، فرهنگها و حتی زبانهای مختلف است. با عنایت به تنوع قومیتی موجود در ایران، ما با سفر به مناطق مختلف کشور آشنایی با اقوام و زبانها و لهجههای مختلفی را تجربه میکنیم و همین به ما کمک میکند تا بتوانیم مهارتهای ارتباطی خودمان را تقویت کنیم.
یادگیری چیزهای تازه
هر شهر و دیاری آداب، رسوم و فرهنگهای خاص خودش را دارد و هر آداب و رسومی میتواند نکات ارزندهای دربر داشته باشد و چیزهای زیادی را به ما یاد بدهد. نوع پوشش و نوع تغذیه مردم در نقاط مختلف کشورمان، همه و همه حکمتهایی دارد و با اقلیم، طبیعت و محصولات آن شهر و دیار متناسب است و بر مبنای اصولی است که میتواند برای ما تجارب و نکات ارزندهای داشته باشد و چیزهای تازهای را به ما یاد بدهد.
خوشگذرانی
ما به سفر میرویم که خوش بگذرانیم و خوشگذرانی یکی از اصلیترین دلایل سفر است. دانشمندان ثابت کردهاند احساس شادی ما حتی قبل از شروع سفر افزایش مییابد. چرا؟ چون بیصبرانه منتظر خوشگذرانی درسفرهستیم! انتظارهای ساده از سفر که به ما کمک میکند از روال عادی زندگی رهایی پیدا کنیم، احساس مثبتی درما ایجادمیکند.در سفر میتوانیم صبحها بیشتر بخوابیم، با خیال راحت صبحانه بخوریم، غذاهای جدید را امتحان کنیم. در سفر فرصتهای زیادی برای تفریحات مختلف داریم و میتوانیم تمام مدت سفر را مشغول تفریح و لذتبردن از طبیعت و محیط اطراف باشیم. خبری ازکار ودرس ومشغله نیست وفقط از تمام لحظهها لذت میبریم. تمام تجربههای جدیدی که در سفر داریم، حتی اگر بازی و تفریح نباشند، حس و حال خوبی در ما ایجاد میکنند.
افزایش سازگاری
سفر با تمام مزایایی که دارد و با اینکه قرار است خوش بگذرد اما گاهی هم میتواند،سختیهایی دربرداشته و بامشکلاتی همراه باشد. پنچرشدن لاستیک ماشین در میانه جاده، پیدانکردن محل مناسب برای اقامت، خستگی، بههم خوردن روند خواب و در دسترس نبودن غذای خانگی و آسایش خانه از جمله چالشهایی است که ممکن است درسفر با آنها مواجه شوید. یا ممکن است با همسفران خود در برخی از موارد همنظرباشیدودچار اختلاف بشوید. اینجاست که سازگاری شما به چالش کشیده میشود و یاد میگیرید، گاهی اوقات از خواستههای خودتان بگذرید و اگر قرار است روی خواسته خود پافشاری کنید تلاش کنید به شیوهای باشد که موجب دلخوری نشده و خوشگذرانی را در سفر از بین نبرد.
پیدا کردن دوستان تازه
هر سفر یک تجربه تازه است وبخش مهمی ازاین تجربیات درتعامل ما با آدمهایی شکل میگیرد که در طول مسیر یا در مقصد با آنها آشنا میشویم. افراد تازهای که اتفاقا با ما نقاط اشتراک بسیاری دارند و موجب میشوند تا بتوانیم آنها را به فهرست دوستان خودمان اضافه کنیم. همین حالا هم اگر به جمع دوستانمان نگاهی بیندازیم، میبینیم بخشی ازاین دوستان را طی سفرهایی که داشتهایم پیدا کرده و با آنها آشنا شدهایم.
سفر امری پسندیده و مستحب
سیر و سفر و گشتوگذار یکی ازموضوعاتی است که دراسلام مورد سفارش ویژه قرارگرفته ودرقرآن وروایات برآن تاکید شده است؛ چرا که درسفر دستاوردهای مادی و معنوی متعددی وجود دارد که میتواند در رشد و تعالی شخصیت انسان اثر مطلوبی داشته باشد.
قرآن درآیات مختلف انسان رابه سفرکردن تشویق کرده است.«بگو در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت مجرمان چگونه بوده است.» (نمل، آیه ۶۹)
یا در آیه دیگر میفرماید: «پیش از شما سنتهایی بوده است، پس روی زمین بگردید و بنگرید.» (نمل، آیه ۳۶) واژه سیر کنید همان سفر کردن و با دقت نگریستن و عبرت گرفتن است.
علامهطباطبایی در تفسیر المیزان مینویسند:«ازآیات وروایات برمیآیدکه سیروسفر در زمین امری پسندیده ومستحب شریعت است.»
دین مبین اسلام سفر کردن و جهانگردی را وسیله عبرت میداند و انسان را به تفکر و اندیشه وامیدارد. اسلام سفر کردن را فقط برای تفریح نمیداند بلکه سفر میتواند جنبه علمی، آموزشی و...داشته باشد.
در احادیث آمده است: علم را فرا گیرید، حتی اگر در چین باشد.(بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۰۸)
در قرآن کریم به سفر ذوالقرنین که به تعبیری همان کوروش کبیر است اشاره شده؛ او سه سفر کرده است.
سفر به غرب: او با دیدن منظره خورشید به یاد کارگاه ذوب فلز میافتد و این نشان میدهد که او هنرمند بوده است.
سفر به شرق: او در این سفر به محل طلوع خورشید میرسد و با مردمی که از نظر اقتصادی و فرهنگی ضعیف بوده برخورد میکند و مرحله سوم که قرآن اینگونه آن را توصیف میکند: «باز هم راه را پی گرفت تا در میان دو کوه رسید، در پس آن دو کوه مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را درک نمیکنند و گفتند ای ذوالقرنین یاجوجوماجوج در زمین فساد میکنند، میخواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری؟»(کهف، آیه ۹۵- ۹۴)
و این روایات و آیات نشان میدهدکه بشر برای بالارفتن قوه تعقل احتیاج به دیدن وتجربه کردن داردتابهتر بیندیشد و حقایق را دریابد.