«اعصاب ها هم چینی شده است »

چرا این همه بوق می زنیم؟!

احساسات گمشده در دنیای خاکستری

صدای گوشخراش کشیده شدن لاستیک‌های خودرو در پی ترمز خودرو و سپس تصادف دو خودرو همه را به وحشت انداخت. خودرو‌های مسافران نوروزی فلاشر زنان از سرعتشان کم می‌کردند و به آرامی از کنار خودروهای حادثه‌دیده می‌گذشتند و عده‌ای دیگر که در جاده‌های پر ترافیک ایام عید خسته شده بودند بی‌آن‌که نگران حادثه دیدگان باشند تنها دستشان را روی بوق و پایشان را بر پدال گاز فشار می‌دادند تا هر چه سریع‌تر به مقصدشان برسند و عجیب‌تر اینکه برخی خونسردانه با موبایل‌هایشان تصویربرداری می‌کردند.
کد خبر: ۶۶۰۱۷۳

جام جم سرا: صحنه غریبی بود. یکی با تعجب و افسوس سری تکان می‌داد و می‌گذشت. یکی می‌پرسید داداش چی‌شده؟ راننده‌ها زنده‌اند یا مرده؟ و تنها پاسخی که دریافت می‌کرد یک نمی‌دانم زیر لب و تکان سر بود.
به نقل از روزنامه ایران، در این میان مادر و کودکی داخل خودرویشان بودند که دخترک وقتی صحنه را دید با کنجکاوی هرچه بیشتر می‌پرسید مامان چرا اون آقا‌ها خونی شدند؟! چرا شیشه‌های ماشینشون شکسته؟! و مادر هم در واکنشی صورت دلبندش را به سمت خود برگرداند و پدر همزمان از صحنه گذشت و گفت هیچی دخترم. دخترک که با نگاهی بغض‌آلود همچنان به عقب می‌نگریست، هزاران سؤال بی‌جواب در نگاه معصومانه‌اش موج می‌زد. مسافران که از تعطیلات عید لذت می‌بردند فقط تماشاچی صحنه بودند و انگار می‌خواستند سکانس آخر فیلم را ببینند و سپس محل را ترک کنند. پس از گذشت مدت زمانی از میان انبوه جمعیت، تنها یک مرد نزد مجروحان رفت و گزارش حادثه را به اورژانس و پلیس خبر داد، اما چه بر سر احساس مسئولیت مردم آمده است که بی‌تفاوت از کنار مرگ و زندگی همنوعانشان می‌گذرند؟! چه شد که دنیا رنگ خاکستری به خود گرفت؟!

تلفن؛ پل ارتباطی مردم با 115

حسن عباسی، مدیر روابط عمومی اورژانس تهران در این خصوص می‌گوید: متأسفانه ما بارها به علت دیر باخبر شدن از حوادث در سطح شهر، زمانی به محل حادثه می‌رسیم که دیگر نمی‌توانیم کاری برای نجات جان مجروحان انجام دهیم. این در حالی است که حتی گاهی نیز با برخورد نامناسب اطرافیان روبه رو می‌شویم که با حالت طلبکارانه‌ای می‌گویند مدت زمان زیادی گذشته و شما مقصر هستید که دیر رسیده‌اید! اما باید به این امر توجه کنیم که تنها پل ارتباطی ما با مردم، تلفن است و تا زمانی که آنها با 115 تماس نگیرند و حادثه‌ای را خبر ندهند ما نمی‌دانیم چه اتفاقی در کجا افتاده است که در آنجا حضور پیدا کنیم بنابراین هرچه مردم زودتر با ما تماس بگیرند ما نیز نسبت به مسیر و ساعت ترافیک، سریع‌تر می‌توانیم آمبولانس و تیم امدادی را به صحنه حادثه برسانیم. در چنین رخدادهایی مردم باید اطلاع داشته باشند که حتی ثانیه‌ها می‌تواند به زنده ماندن مجروحان کمک کند.
عباسی ادامه می‌دهد: کارشناسانی که در قسمت فوریت‌های امدادی حضور دارند به صورت خودکار مکالمات افراد را ضبط می‌کنند و با نخستین تماس، آمبولانس را اعزام کرده و حتی به صورت مشاوره‌ای با افراد صحبت می‌کنند.
وی با اشاره به بی‌تفاوتی برخی می‌گوید: شاید آنها در انبوه جمعیت گمان می‌کنند فرد دیگری حادثه را اطلاع داده است و همین امر می‌تواند یکی از عوامل بی‌تفاوتی آنها و به سادگی گذشتن از زندگی و مرگ مردمان باشد. به‌عنوان مثال در حادثه سعادت‌آباد جوانی به قتل رسید که می‌توانست زنده بماند با این که از محل حادثه تا بیمارستان مدرس چند قدمی بیشتر فاصله نداشت اما گویا افراد فکر می‌کردند فردی زودتر حادثه را اطلاع داده و به همین دلیل آنها تنها به‌عنوان تماشاچی موبایل به دست از یک جنایت دلخراش فیلمبرداری می‌کردند و در آن زمان انگار کسی دل و جرأتی برای نجات جان جوان زخمی نداشت و فقط منتظر آمبولانس بودند که شاید در آخرین لحظات فردی با 115 تماس گرفت و امدادگران وقتی رسیدند با جسد بی‌جان پسر جوان در خیابان مواجه شدند.

شماره‌های کمک‌رسانی هلال‌احمر و آتش‌نشانی (112 و 125)

115 تنها شماره امدادرسانی در صحنه تصادف‌ها و سوانح نیست، شاهدان حوادث باید در این گونه صحنه‌ها با مدیریت صحیح به کمک حادثه‌دیدگان بشتابند و بهترین اقدام تماس همزمان با اورژانس -115-، هلال احمر-112-، آتش‌نشانی -125- و پلیس 110 است چرا که هر گاه امدادرسانی در صحنه به خوبی صورت گیرد میزان تلفات و مرگ‌ومیر کاهش خواهد یافت و بی‌تفاوتی یا تماس‌نگرفتن‌ها کافی است تا انسانی بمیرد.

غفلت جمعی

وقتی افراد در خلال زندگی روزانه به طور ناگهانی و به صورت غیر منتظره با یک وضعیت اضطراری واقعی روبه‌رو می‌شوند چه عکس‌العملی نشان می‌دهند؟ به کمک آسیب دیده می‌شتابند یا بی‌تفاوت از کنار آن رد می‌شوند و یا این که همچون ناظران منفعل به تماشا می‌نشینند؟!
مصطفی آب روشن، جامعه‌شناس، در پاسخ به این سؤالات می‌گوید: ما بارها شاهد پاسخگو نبودن شهروندان در موقعیت‌های اضطراری در خیابان‌ها از جمله ضرب و شتم، قتل و درخواست کمک به یک آسیب‌دیده و... بوده‌ایم و این قضاوت همیشه از سوی عده‌ای مطرح است که شهرنشینان برخلاف روستاییان افرادی خودخواه، بی‌توجه و بی‌مسئولیت هستند که هیچ‌گونه احساس تعلق خاطری در مقابل یکدیگر ندارند اما همان روستایی‌ که شهرنشین می‌شود هم بی‌تفاوت از کنار این حوادث می‌گذرد. الزامات روزانه زندگی در شهرها باعث می‌شود بسیاری از وقایع و رویدادها را نادیده بگیریم زیرا به‌طور معمول با ملاحظات ما ارتباطی ندارند. یک شخص در واحد زمان فقط می‌تواند به تعداد محدودی از محرک‌های بیرونی پاسخ بدهد و با متغیر بعدی که به‌طور ناخواسته مواجه می‌شود به ناچار بی‌تفاوت از کنارش می‌گذرد.
وی می‌گوید: باور عمومی بر این است هرچه ناظران بیشتری در یک موقعیت اضطراری حضور داشته باشند به معنی کمک بیشتر است اما تحقیقات نشان می‌دهد حضور ناظران بیشتر به جای افزایش احتمال کمک رساندن، این احتمال را کمتر می‌کند. این ناظران نه به خاطر بی‌مسئولیت بودن بلکه با پخش مسئولیت مواجه هستند یعنی اگر در موقعیتی که احتیاج به کمک است تنها یک ناظر حضور داشته باشد احتمال کمک خیلی بیشتر می‌شود زیرا همه بار مسئولیت به دوش همان یک نفر است.
به گفته این جامعه‌شناس، ناظران در یک حادثه به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ کسانی که وقت اضافه دارند، عده‌ای که وقتشان طبق برنامه از قبل برنامه‌ریزی شده و گروه دیگری که از برنامه عقب هستند و کارهایشان به تعویق افتاده است، پس از بین سه وضعیت، افرادی که وقت اضافه دارند احتمال این‌که به کمک فرد غریبه بشتابند بیشتر است و گروه‌های دیگر بی‌توجه به شرایط از کنار این حوادث می‌گذرند. همچنین اگر ناظران حادثه به جای غریبه‌ها مرکب از آشنایان باشند بی توجهی به مراتب کمتر است بنابراین کسانی که در شهرهای کوچک و روستا زندگی می‌کنند آثار منفی غفلت جمعی و ترس از انجام کار کمتری را تجربه می‌کنند به همین ترتیب یکی از تفاوت‌های شهر و روستا، آسیب‌های ناشی از شهرنشینی ازجمله گمنامی، فردگرایی، غریبگی افراطی و... است که غفلت جمعی پیامد ناخواسته آن است.

ترس

دکتر مصطفی فروتن روانشناس، یکی از عوامل بی‌تفاوتی انسان‌ها در حوادث، نزاع، درگیری و... را ترس مردم از قانونگذار می‌داند و می‌گوید: گاهی افراد به دلیل ترس از بی‌گناه گرفتار شدن از صحنه جنایت فرار می‌کنند چرا که تصورشان این است اگر بخواهند به فردی کمک کنند به محض رساندن مجروح به بیمارستان یا اطلاع به پلیس خودشان گرفتار می‌شوند و تا پیدا شدن مقصر آنان باید پاسخگو باشند که به همین دلیل ترجیح می‌دهند فقط تماشاچی حادثه باشند.
به گفته وی، مشکلات بیرونی و درونی افراد نیز یکی دیگر از عوامل خاکستری شدن دنیای واقعی است چرا که افراد به دلیل مشغله‌های فکری و ذهنی‌شان خود را کنار می‌کشند و فقط به کارهای خودشان ادامه می‌دهند.

راهکار

دکتر فروتن می‌گوید: نخستین گروه، ساختار اجتماعی خانواده است و آن‌ها می‌توانند مسئولیت‌پذیری را ابتدا در خانواده و به اعضای گروه خود آموزش دهند که چگونه در اجتماع به همنوعشان کمک کنند. قانونگذاران نیز عامل مهم دیگری برای آموزش به افراد در اجتماع هستند. دستور حاکمیت مرتبط با اجرای یک بازنگری دقیق و کارشناسانه است که بدانیم چگونه با این فضا روبه‌رو شویم زیرا گاهی نبودن حمایت اجتماعی – اقتصادی و... باعث می‌شود ناظران مشارکتی انجام ندهند. اگر قانون از افراد حمایت نکند آن‌ها قانون‌گریز می‌شوند زیرا به علت دردسرهای آتی، ترس از عواقبی که بی‌گناه باید تاوان بدهند سکوت می‌کنند و قدمی برای نجات جان افراد پیش نمی‌گذارند.
هر چند ریشه‌های وضعیتی ندادن پاسخ‌های جامعه‌پسند شهروندان در یک موقعیت اضطراری بیان شده است اما هیچ‌یک از دلایل نمی‌تواند توجیه مناسبی باشد که ما را از تعهدات انسانی و اخلاقی که نسبت به همدیگر داریم غافل کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها