جام جم سرا: دکتر حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک و مشاور خانواده و ازدواج در گفتوگو با جامجم میگوید: اینکه آرزو کنیم روزی در کشور هیچ طلاقی وجود نداشته باشد، آرزوی درستی نیست؛ زیرا در این صورت بسیاری از ازدواجها از روی تحمل و اجبار ادامه پیدا میکند. آنچه ما باید برای آن تلاش کنیم این است که با آموزش صحیح، در کاهش آمار طلاق در کشور بکوشیم و کمک کنیم تا زوجین در کنار هم زندگی رضایتمند و توام با آرامش داشته باشند و در صورتی که در انتخاب خود به هر دلیلی اشتباه کردهاند، به جای تحمل زندگی زجرآور، خودشان تصمیم بگیرند که یا مشکلاتشان را حل کنند یا از همدیگر جدا شوند. پس طلاق بهعنوان یک راهحل در بعضی موارد میتواند به آرامش انسانها کمک کند.
طلاق؛ مگر خوب هم میشود؟
طلاق در تمام کشورهای دنیا بهعنوان یک راهحل، ولی نه اولین راهحل، برای از بین بردن اختلافات زناشویی کاربرد دارد. در کشور ما متاسفانه بار منفی طلاق از یک سو و نگاه جامعه و قوانین دست و پاگیر قضایی از سوی دیگر، طلاق را به امری نکوهیده و ناپسند تبدیل کرده است.
به گفته کنگرانی، طلاق گرفتن تصمیمی است که نباید عجولانه و بهعنوان اولین راهحل انتخاب شود. درواقع طلاق بهعنوان هر گزینه دیگری قابل بررسی است، چراکه درباره طلاق هیچ دستورالعمل مشخصی وجود ندارد و باید هر مورد به صورت جداگانه بررسی و تصمیمگیری شود. زوجین در این راه باید بدون عجله و با کمک یک مشاور مجرب تصمیمگیری کنند.
فقط زوجین تصمیم بگیرند
اما چه زمانی طلاق، نه بهعنوان تنها گزینه پیش روی یک زوج بلکه بهترین گزینه انتخابی مطرح میشود؟ این روانپزشک در پاسخ میگوید: مهمترین نکته در طلاق این است که فقط زن و شوهر باید برای جدایی از یکدیگر تصمیم بگیرند و هیچ کس، حتی پدر، مادر و مشاور حق تصمیمگیری به جای آنها را ندارند و مشاور نیز حق ندارد بگوید که اگر زندگی کنید یا طلاق بگیرید، بهتر است. اطرافیان و خانواده صرفا میتوانند راهنمایی کنند، اما زوجین باید مسئولیت عمل خود را بپذیرند و وظیفه مشاور هم بررسی شرایط آنها پیش و پس از طلاق و بیان این وضع برای آنهاست.
وی میافزاید: به همین دلیل ممکن است زوجی سالها بتوانند شرایطی را تحمل کنند، اما زوج دیگر در همان شرایط تصمیم به طلاق بگیرند و این موضوع به نوبه خود نه مثبت است و نه منفی. فقط زن و شوهر باید تبعات تصمیم خود را بدانند. از اینرو نمیتوان گفت در کدام شرایط، طلاق تنها گزینه یا بهترین گزینه پیش روی زوجین است.
آغازگر جدایی چه کسی باشد؟
اما کدامیک از زوجین باید آغازگر اتخاذ تصمیمی بهعنوان طلاق باشد و چرا بار منفی چنین تصمیمی همیشه بر شانه شروعکننده این مقوله سنگینی میکند؟
کنگرانی در اینباره میگوید: متاسفانه در کشور ما به علت بار منفی زیادی که از سوی جامعه بر زوجهای طلاق گرفته و بویژه خانمها وارد میشود، هرکدام از طرفین قصد دارند خودشان شروعکننده این مقوله نباشند.
از سوی دیگر به علت آینده مبهم بعد از طلاق، هر دو طرف میخواهند از درستی تصمیم خود مطمئن شوند که در هیچ تصمیمگیری امکان اطمینان مطلق وجود ندارد. نکته مهم در چنین شرایطی آن است که به جای به تعویق انداختن چنین تصمیمی، عوامل موثر بر درست یا نادرست بودن آن با توجه به شرایط هریک از زوجین از نظر روحی، عاطفی، اقتصادی و نیز فرزندان بررسی شود.
طلاق نگرفتن به خاطر فرزند
بسیاری، بویژه قدیمیترها تصور میکنند که وجود فرزند یا فرزندان باید عاملی برای منتفی شدن گزینه طلاق باشد، اما این مشاور خانواده با تائید این مساله که فرزندان خانوادههای طلاق آسیب میبینند و حتی احتمال ابتلا به اختلالات روانپزشکی مانند اضطراب و افسردگی در آنها بالاتر است، میگوید: فراموش نکنید که فرزندان خانوادههای متشنج و به هم ریخته که هر روز شاهد اختلافات پدر و مادر هستند یا فرزندانی که والدینشان طلاق عاطفی گرفتهاند و فقط همخانه هستند، آسیبهای روانی بیشتری نسبت به فرزندان طلاق میبینند. پس اگر زن و شوهری به قصد حمایت از فرزندشان زندگی مشترک را تحمل میکنند، درواقع، آسیب بیشتری به کودک خود وارد میکنند و در این شرایط اگر کودک در خانوادهای آرام و با یکی از والدین زندگی کند، آسیب روانی کمتری میبیند.
ضرورت تامین اقتصادی پس از طلاق
در تمام کشورهای دنیا، مهمترین عامل پس از طلاق بویژه درباره خانمها اشتغال و مسائل اقتصادی است؛ زیرا خانمها پس از طلاق از بعد اقتصادی معمولا بیشتر آسیب میبینند. با وجود این آیا لزوما باید برای انتخاب گزینه طلاق از تامین اقتصادی و روانی پس از طلاق مطمئن بود؟
دکتر کنگرانی در اینباره توضیح میدهد: در این ارتباط معمولا به خانمها توصیه میشود به اشتغال روی بیاورند یا در صورت اشتغال به هیچ وجه شغل خود را از دست ندهند؛ چراکه داشتن امنیت اقتصادی پس از جدایی بسیار پراهمیت است، اما از این مساله مهمتر، حمایت عاطفی خانواده و راهنماییهای منطقی آنها به هر یک از زوجین، پیش و پس از طلاق است.
اگر عشق باشد چرا طلاق؟
تقریبا همه افراد میدانند که هر زندگی مشترکی بر چهار پایه عشق و علاقه، پول، رابطه جنسی و فکر و اخلاق استوار است. کنگرانی با اشاره به این مسائل میگوید: هرکدام از این عوامل، شرط لازم برای زندگی مشترک است و هیچ کدام به تنهایی کافی نیست. پس میتوان گفت که عشق و علاقه نیز به تنهایی نمیتواند باعث تداوم یک زندگی مشترک باشد، همانطور که پول به تنهایی نمیتواند و اگر زوجی آگاهانه و صرفا به دلیل داشتن علاقه میخواهند از دیگر مشکلات و فقدانهای موجود چشمپوشی کنند، احتمالا در آینده با مشکل مواجه خواهند شد.
خیانت همسر مساوی است با طلاق
رابطه خارج از زناشویی که به خیانت معروف است، از آن دست مقولههای چالشبرانگیز در روابط زناشویی است که تداوم زندگی مشترک را با تردیدهای زیادی مواجه میکند، اما این روانپزشک معتقد است که این موضوع نیاز به بررسی دقیق توسط یک مشاور دارد، حتی در صورت تکرار شدن این نوع رابطهها احتمال وجود اختلالهای روانپزشکی نیز مطرح است. پس پیش از هر تصمیمی باید از علل و زمینههای آن مطلع شد و سپس مناسبترین راهکار را در مقابله با آن اتخاذ کرد.
پونه شیرازی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد