گاهی خشونت به معلمان نه از طرف دانشآموزان بلکه از جانب والدین آنها صورت میگیرد. خشونت در هر شکلی، رفتاری ناسازگارانه است اما بههرحال بخشی از واقعیت انسانی ماست و باید آن را مانند هر واقعیت دیگری پذیرفت و بهترین راه پیشگیری یا کاهش آن را پیدا کرد.
خشونتهای درونمدرسهای واقعیتی است که با چشمپوشی حل نمیشود و به بررسی دقیق و ریشهیابی کارشناسانه با چشمانی باز و واقعبین نیاز دارد. رابطه دانشآموز- معلم مانند هر رابطه دیگر انسانی باید تعریفشده باشد و حدود آن مشخص شود.
هیچ شکی در این واقعیت وجود ندارد که معلمی شغلی مقدس است اما این موضوع بههیچوجه دلیل نمیشود که حقوق انسانی دانشآموزان نادیده گرفته شود. از طرف دیگر دانشآموزان هم آیندهسازان این کشور هستند که برای به دست آوردن دانش و حفظ حرمت و کرامت فرهنگی این مرزوبوم مشغول تحصیل هستند اما بههیچوجه حق ندارند هتکحرمت کنند و به شکلهای مختلف احترام معلم را زیر پا بگذارند.
در مورد تنبیه بدنی دانشآموزان و خشونتهایی که از جانب معلمان به دانشآموزان وارد میشود، صحبتهای زیادی شده است اما خشونت به معلمان مشکلی فراموششده است؛ در حالی که این مشکل شیوع کمی ندارد.
با توجه به اینکه مطالعه جامعی در مورد «معلمآزاری» در کشور خودمان صورت نگرفته، استفاده از تجربه کشورهای دیگر کمککننده است. بهعنوان مثال در کشورهای اسلواکی و تایوان بیش از ٧٠درصد معلمان گزارش کردهاند در طول دوره تدریس حداقل یکبار مورد خشونت فیزیکی یا کلامی از جانب دانشآموزان یا والدین آنها قرار گرفتهاند.
به نظر میرسد این مشکل با مدرنشدن جامعه و کمرنگشدن مساله احترام به بزرگترها و معلمان، در حال رشد باشد و اگر بهموقع فکری برای آن نشود، پیامدهای وخیمتری را در آینده خواهد داشت. گاهی پدران و مادران ناآگاهانه خشونت فرزندانشان را به معلمان بهصورت ضمنی تایید میکنند. رابطه معلم- دانشآموز یکی از تاثیرگذارترین رابطههای بین فردی است و به برخورد کارشناسانه و آموزش نیاز دارد. معلمان، دانشآموزان و والدین آنها باید گروه هدف این مداخلههای آموزشی قرار گیرند. برای حل هر مشکل اجتماعی ابتدا باید وارد حوزه روانشناسی شد و انگیزههای روانی آن رفتار را پیدا کرد. این کار به مطالعه همهجانبهنگر و دقیق نیاز دارد و باید توسط مشاوران مدرسهها صورت گیرد. باید با دانشآموزان در مقاطع مختلف مصاحبههای جامع صورت گیرد و انگیزه آنها از خشونت به معلمان مشخص شود.
بدون دانستن آنچه در ذهن دانشآموزان میگذرد، هر مداخلهای که صورت گیرد ناکارآمد است.
گاهی دانشآموزان برای حمایت از دوستانشان و گرفتن حق آنها به معلم خشونت نشان میدهند. گاهی انگیزه آنها صرفا مورد توجه همکلاسیها قرار گرفتن است. گاهی هم فقط میخواهند جسارتمندی خود را آزمایش کنند و ببینند تا کجا میتوانند پیش بروند. این انگیزه بیشتر در رابطه با معلمانی که مهارت کمتری در مدیریت کلاس دارند، دیده میشود. گاهی هم این انگیزهها توسط معلمان تشدید میشود، مثل خشونتی که در پاسخ به تنبیه معلم یا رفتارهای ناعادلانه و تبعیضآمیز یا انتظارهای غیرمنطقی او صورت میگیرد.
با توجه به اینکه بیشترین گروه سنیای که به معلمان خشونت نشان میدهند، دانشآموزان کلاس هشتم تا دهم هستند و شیوع آن در پسران بیشتر است، بهتر است این گروه در اولویت مشاوره قرار گیرند.
انتظار مردم از وزارت آموزشوپرورش، همکاری بینسازمانی هرچهبیشتر با وزارت بهداشت در جهت بهبود سلامت روان جامعه است. بهجای اینکه بگوییم برای سلامت روان جامعه هیچ کاری نمیشود انجام داد، باید برنامههای ارتقای سلامت روان را از دوران مدرسه آغاز کنیم. (حافظ باجغلی - روانپزشک و استاد دانشگاه ماهیدول تایلند/شرق)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد