لمپنیسم در شبکه نمایش خانگی

شبکه نمایش خانگی این‌ روزها حواشی زیادی در اطراف خود ایجاد کرده است؛ از معضلات و مشکلات در حوزه محتوایی گرفته تا ساختاری. اما بد نیست نقبی به چرایی شکل‌گیری اساس شبکه نمایش خانگی بزنیم.
کد خبر: ۱۲۴۲۵۶۰
لمپنیسم در شبکه نمایش خانگی

اساسا تعریف شکل‌گیری شبکه نمایش خانگی در کشور ما براساس فروش فیلم‌هایی بود که بعضا فاخر نیز بودند، اما فروش ناموفقی در گیشه داشتند و بنا بود اینها در سبد خرید مردم قرار بگیرند تا چرخه فیلمسازی بچرخد. اما در عمل چیزی که امروزه می‌بینیم پر شدن این سبد از سریال‌های بعضا نازل و پرحاشیه است که راه تنفس چنین فیلم‌هایی را بسته‌اند.

از جمله سریال‌هایی که حواشی زیادی ایجاد کرده و در حال پخش است، می‌توان به سریال مانکن اشاره کرد؛ سریالی که نام ملودرام عاشقانه را برخود گذاشته اما در عمل سریالی است که تداعی‌گر شاخصه‌های فیلمفارسی است. سریالی که مابه‌ازایی در جامعه ایرانی امروز ما ندارد و در لایه‌های زیرین خوددرصدد اشاعه نوعی نابهنجاری اجتماعی است؛ چنان‌که در رابطه ناسالم و بیمارگونه کتایون و کاوه نیز به چشم می‌خورد. البته این، همه ضعف سریال نیست، حضور فرزاد فرزین در این سریال؛ کاراکتری تک‌لایه که دقیقا ما را به یاد قهرمانان فیلمفارسی می‌اندازد و صدالبته فیلمنامه ضعیفی که اگر قهرمانان لمپن داستان از آن حذف شوند، دیگر چیزی برای ارائه ندارد.

لمپن و لمپنیسم نکته‌ای است که اخیرا در مورد اشاعه آن در سریال‌ها زیاد صحبت شده و چندی پیش نیز مسعود فراستی منتقد سینما در برنامه «پشت صحنه» رادیو تهران در مورد سریال‌سازی در ایران و شبکه نمایش خانگی به این نکته اشاره کرد که «این سریال‌ها به‌شدت ضد اجتماعی و لمپن پرورند. این سریال‌ها به قدری افراط دارند که ممکن است به فرهنگ خانواده تبدیل شود و نمی‌شود الزاما از آن گرفته شده باشد.»

اما واژه لمپن به چه معناست و چرا سینمای فیلمفارسی به لمپن‌پروری مشهور شده؟ لمپن از لحاظ روان‌شناسی و جامعه‌شناختی به افرادی گفته می‌شود که شخصیت‌های ضداجتماعی داشته و از جریان عادی زندگی به‌دور هستند. به طور واضح‌تر این‌گونه افراد بدون شغل مشخص، اهل خشونت و برخوردهای فیزیکی هستند و زورگویی و عدم مسؤولیت‌پذیری، بی‌خانمان بودن و به کار بردن ادبیات سخیف از دیگر شاخصه‌های این گروه ذکر شده است.

لمپنیسم در سینمای قبل از انقلاب خود را در فیلمفارسی به صورت عینی و ملموس به نمایش گذاشت. این شخصیت که همواره به سه عنصر ناموس، عصمت و غیرت تکیه داشت، به گونه‌ای به نمایش گذاشته شد که از لمپن، قهرمانی افسانه‌ای ساخت طوری که مردم بخشی از آرزوهایشان را در آنها می‌دیدند و اساسا یکی از کارکردهای فیلمفارسی ساختن قهرمانانی دوست‌داشتنی از شخصیت‌های منفی بود.
در واقع هشداری که فراستی به عنوان منتقد اعلام می‌کند کاملا بجاست؛ زیرا برخی سازندگان شبکه نمایش خانگی فضای این‌گونه آثار را به فیلمفارسی نزدیک کرده‌اند؛ قهرمان‌پردازی از شخصیت‌های لمپنی که رفتار لوطی‌وار، شخصیت‌های غیرواقعی و تکیه‌کلام‌های مخاطب ساده‌پسند، تمام داشته آنهاست و به‌وضوح آثار قهرمان‌محور سینمای قبل از انقلاب را به ارث‌ برده‌اند.

آثاری که چنین شاخصه‌هایی دارند اغلب از چنان فیلمنامه ضعیفی برخوردارند که اگر شخصیت لمپن داستان از آن حذف شود چیزی از سریال باقی نمی‌ماند.

پرواضح است که این رفتار در حیطه فرهنگ خانواده ایرانی - اسلامی نمی‌گنجد اما ترس از فرهنگ‌سازی‌ای که این‌گونه آثار خواسته یا ناخواسته درپیش گرفته‌اند موجب انتقاداتی مانند آنچه فراستی گفت، شده است.

نقدی که گرچه موجب هجمه وسیعی علیه او شد اما حرف دل خیلی از دلسوزان فرهنگی کشور است و بیانش شهامتی می‌خواست که تنها فراستی داشت.

مهدی یکه‌ سادات - روزنامه جام‌ جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها