آن زمانی که هنوز سینماهای خانگی پیشرفته نشده بود، «فیلمبینها» آدمهای ثابت سالنهای سینما بودند.
برای فیلمهای محبوبشان ساعتهای زیادی در صف میایستادند و یک فیلم را بارها میدیدند و همینها بودند که چرخ سینما را میچرخاندند.
اینها حتی زمانی که تلویزیون به خانهها آمد و فیلم و سریال نشان داد و لوازم سرگرمی را فراهم کرد باز هم به سینما میرفتند و فیلمشان را در سالن تاریک و روی پرده بزرگ میدیدند.
وقتی دستگاههای ویدئو آمد و فیلمهای ویاچاس، باز هم به سینما رفتند و عهد خود با سالنهای سینما را برهم نزدند حتی زمانی که سینماها فیلم بهاصطلاح خوب و خارجی هم اکران نکردند باز هم سینمارفتن جزو سبک زندگی آنها بود ... . اما راستش را بخواهید نسل اینجور آدمها با این حجم از علاقه به سینما و فیلمدیدن تقریبا تمام شده.
این گروه نتوانستند نسل بعد از خود را احیا کنند شاید به این دلیل که ماهیت سینمای ایران تغییر کرد و نسل بعد «عشق فیلمها» به خانهها پناه بردند و سینمای مورد علاقه خود را به وسیله دستگاههای مختلف پیشرفته و نیمهپیشرفته دنبال میکنند.
این گروه یا خودشان اینترنت دانلود با قیمت مناسب میخرند و شبها وقتی همه خوابند فیلمهای روز جهان را با کیفیت بسیار عالی دانلود میکنند یا آنهایی که دانلود کردن راسته کارشان نیست از دوست و آشناها فیلمها را میگیرند و روی هارد و فلش میریزند و به تماشای آنها مینشینند.
سینمای دنیا بهخصوص هالیوود، آدمها را به دنیایی از فیلم مرتبط میکند. در هر ژانر و هر موضوع و هر قصهای که بخواهی تعداد زیادی فیلم هست.
شاید برای همین است آنهایی که بهاصطلاح معتاد به فیلمدیدن میشوند، به مرور به موجوداتی بیآزار تبدیل میشوند که اوقات خالی و فراغت خود را با تماشای فیلم پر میکنند بدون اینکه مزاحم کسی شوند یا چیزی از کسی بخواهند. شاید به همین دلیل است آنهایی که روی روزهای جهان نام میگذارند، ۱۳ فوریه را به نام روز فیلم دیدن نامگذاری کردند چون جمعیت این گروه در کل جهان روز به روز بیشتر میشود.
بهخصوص در یکسالی که کرونا همه دنیا را درگیر کرده و محدودیتها به سالنهای سینما هم رسیده و مردم ترجیحا بیشتر در خانه میمانند و باید اوقات خالی خود را به گونهای پر کنند که کمتر دچار استرس یا افسردگی شوند.
آنتونیا شرکا، منتقد سینما درباره فیلم دیدن در خانه میگوید: فیلمی که برای اکران در سینما ساخته میشود را باید در سالن سینما دید چون تو از خانه بیرون میآیی،بلیت میخری، وارد سالن میشوی تا در کنار دیگران فیلم را ببینی بدون اینکه عاملی یا کاری تو را از فیلم جدا کند و تمرکزت را بر هم بریزد. فیلم دیدن در سالن سینما به نوعی حرکت و فعالیت اجتماعی است، حتی اگر در سینما با دیگران درباره فیلمی که دیدهای صحبت نکنی اما در جمع حاضر شدهای و از خانه بیرون زدهای. اما فردی که تصمیم میگیرد به جای رفتن به سینما در خانه فیلم ببیند، به نوعی انزوا را انتخاب کرده است. البته در یکسالی که از کرونا میگذرد همه ما به اجبار مدلی از انزوا را تجربه کردهایم. حتی دانشآموزان هم در انزوا درس میخوانند. در دوره کرونا فردیت تقویت شده و حضور در جمع کمتر شده. البته این فردیت و در تنهایی مثلا فیلم دیدن به این معنی نیست که تمرکز ما بیشتر شده. وقتی در خانه فیلم میبینی، به دلایل مختلف میتوانی روند فیلم را تغییر دهی، همزمان با فیلم دیدن یک کار دیگر هم انجام دهی، فیلم را جلو ببری یا عقب. حتی متوقفش کنی و ادامهاش را بعد ببینی. این دیگر سینما نیست. فیلمی که برای اکران در سینما ساخته شده را باید با قاعده سینما ببینی تا روند داستان و حس فیلم برهم نریزد. این روش فیلم دیدن به مرور رفتار ما را در قبال فیلم دیدن تغییر میدهد. وقتی سینما میروی، روی فیلم متمرکز میشوی و این روی صبر و حوصلهات هم اثر میگذارد و آن را تقویت میکند. اما زمان فیلم دیدن در خانه دیگر لازم نیست تمرکز کنی یا با صبر و حوصله تمرین کنی و مثلا ۹۰دقیقه یک جا بنشینی و فیلمی را تماشا کنی.
شرکا به این نکته هم اشاره میکند که دسترسی به سینمای جهان و سریالهای خارجی باعث شده سلیقه ما تغییر کند. الان دیگر مردم با فیلمهای خوش آب و رنگی مواجهند که ساختاری استاندارد دارد و به معنای واقعی کلمه سینماست. در این شرایط هستند کسانی که سینمای ایران را نقد میکنند و میگویند که فضای قصه آن سیاه و تاریک است و از نظر ساختار استاندارد نیست اما به نظر من باید به سینمای ایران فرصت داد. در جشنواره امسال فیلمی مانند رمانتیسم عماد و طوبی نشان داد که سازندگان آن تلاش کردهاند به استانداردهای سینمای جهان نزدیک شوند. شاید خیلی موفق نبودند اما باز هم نشان داد که نسل جوان فیلمساز ایرانی میداند که باید سینما را به چه طرفی ببرد تا مخاطب داخلی را جذب کند. از طرفی ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم در جامعهای که با هزار مشکل ریز و درشت دست به گریبان است، همه فیلمها شاد باشند. یک زمانی این اتفاق افتاد و تولید و اکران فیلمهای کمدی زیاد شد و مردم معترض شدند که چرا سینما واقعیت جامعه را نشان نمیدهد. به نظرم سینمای ایران چون پشتوانه ایدئولوژی دارد، نمیتواند به سراغ همه سوژهها و همه ساختارها برود. با همه اینها مردم تماشای فیلم ایرانی را دوست دارند و اکرانهای آنلاین و توزیع در شبکه نمایش خانگی نشان داده که مردم در لابهلای فیلمهای خارجی که تماشا میکنند، فیلم ایرانی خوب هم اگر باشد، آن را هم میبینند.
دوره کرونا نشان داد که مردم فیلم دیدن را بهعنوان یکی از ابزارهای پر کردن اوقات فراغت انتخاب کردهاند. نمیدانیم کرونا ک
ی تمام میشود اما حتما در سبک زندگی ما تاثیرگذار خواهد بود. مردم بهخصوص جوانها به احتمال زیاد به عادت فیلم دیدن خود ادامه خواهند داد.
اگر زیرساختهای سینمای ایران درست شود، تولید فیلمها با موضوعات مختلف و ژانرهای گوناگون بیشتر شود، اقتصاد سینما رشد خواهد کرد. منظور از زیرساخت، ساخت سالنهای سینما و افزایش ظرفیتهای نمایش آنلاین است.
اگر برای این نوع نمایش فرهنگسازی شود، مردم با استفاده از اینترنت فیلمهای ایرانی را تماشا خواهند کرد و این سود زیادی وارد سینما میکند. اگر به نمایش آنلاین توجه و درباره آن تبلیغ شود و تهیهکنندگان هم با آن همراه شوند، مردمی که در شهرهای کوچک و روستاها زندگی میکنند و سالن سینما ندارند، به جمع بینندگان سینما میپیوندند و هم تهیهکننده و توزیعکننده سود میبرد و هم مردم از تماشای فیلمها لذت میبرند و وقتشان را پر میکنند.
بههرحال تماشای فیلم در خانه هر چند سینما به معنای خاص نیست اما میتواند سینما را تقویت کند هم از نظر محتوا و ساختار و هم از نظر بنیه اقتصادی.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد