صدقی در ابتدای صحبتهایش درباره این که چرا خیلیها آرزو دارند نویسنده شوند اما این اتفاق برای همه رخ نمیدهد، میگوید: همه به نویسندگی علاقهمندند اما برخی هم ترجیح میدهند شغلهای دیگری داشته باشند و در کنار آن نویسندگی را دنبال کنند. اگر با افراد مختلف صحبت کنید متوجه میشوید که در آرزوی نویسندهشدن هستند اما چرا این اتفاق نمیافتد؟ علیرغم اینکه استعدادها بسیار زیاد است و علاقهمندی هم وجود دارد. این اتفاق به یک تلاش مستمر و صبر فراوان نیاز دارد. به همین دلیل است که بسیاری از افراد با وجود داشتن استعداد هم نمیتوانند نویسنده شوند و هرچه سنشان بالاتر میرود شانس کمتری برای نویسندهشدن دارند.
او ادامه میدهد: من هم آرزو داشتم نویسنده شوم اما کیفیت نوشتههایم در اولویت بوده و صرفا داشتن چند کتاب و مطرحشدن به عنوان یک نویسنده برایم قابل قبول نبود. معتقدم در ادبیات کسانی که آثاری متفاوت خلق کردهاند و نوشتههایشان ویژگیهای ماندگاری دارد سالها در ادبیات و ذهن مخاطبان باقی خواهند ماند. بسیار علاقهمندم در ادبیات ماندگار شوم و آثاری را خلق کنم که تا ادبیات فارسی پابرجاست، کتابهایم حرفی برای گفتن داشته باشد. به نظرم این آرزوی ژرفتری از آرزوی نویسندهشدن است.
دوست داشتم آهنگساز شوم
نویسندگی چیزی نبود که به دنبالش بودم شاید آن چیزی که به دنبال آن بودم بیشتر شبیه آهنگسازی و یا حتی کارگردانی تئاتر بود. گاهی اوقات شرایط کاری و شرایط زندگی بر بسیاری از خواستهها غلبه میکند اما در حال حاضر نویسندگی آن چیزی است که دوست دارم و بسیاری از خواستههای روحیام را برآورده میکند.
فهمیدم طنزنویسم!
در دوره دانشجویی به طور همزمان برای سه جشنواره طنز، شعر و ادب و تئاتر اثر فرستادم که در جشنواره شعر و ادب رتبه آوردم، در جشنواره طنز اول شدم اما در جشنواره تئاتر مقامی نیاوردم. از همانجا و با گرفتن بازخوردهای بیشتری از جشنوارههای طنز متوجه شدم که طنزنویسی همان چیزی است که در آن استعداد دارم.
همان سالها با ابوالفضل زرویی نصرآباد آشنا شدم. ایشان مرا تشویق میکرد که داستان طنز بنویسم. در دانشگاه هم یکی از استادانم به نام آقای سپهری تشویقم میکرد چیزهایی بنویسم که حال مردم را خوب کند و همیشه میگفت: « با قلمت جزو ارتش نیکبختی باش.» این حرف را هیچ وقت فراموش نمیکنم. مادرم هم همیشه میگفت: «داستانهای خندهدار بنویس چون همه میتوانند داستانهای گریهدار بنویسند.»
نویسندگی ذاتی است
«استعداد نویسندگی ذاتی است اما نویسندهشدن امری پرورشدهنده و اکتسابی است. ممکن است فردی ذاتا آهنگساز باشد و بتواند با سادهترین اجسام هم موسیقی دلنشینی تولید کند اما آهنگساز شدن تلاش فراوان میخواهد. یکی از مثالهای من این است که نویسندگی مانند بدنسازی است. باید هر روز تمرین کرد. این تمرین مدتها بعد تفاوت شما را با دیگران مشخص میکند. اگر بخواهید همان بدن را رها کنید باز هم از دیگران عقب میافتید. بنابراین نویسندگی کاری است برای همیشه. بخش عمده نویسندگی برای من ذاتی بوده اما این طور نبود که به طور کامل از آموزش به دور باشم. بعد از آغاز نویسندگی و حتی انتشار چند کتابم در چند کارگاه نویسندگی شرکت کردم. علاقه و میلم به دانستن در این راه به اندازهای بوده که مطالعات زیادی هم داشتم. صرف داشتن انگیزه و استعداد نمیتوان پیش رفت. بلکه به یک تزریق دانش در مسیر نویسندهشدن احتیاج است؛ چه از طریق مطالعه، چه از طریق حضور در دورههای آموزشی و چه بهرهگیری از تجارب دیگران.»
منبع: ضمیمه چاردیواری روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد