جام جم سرا: 3ضرب در ۳۶۵ میشود ۱۰۹۵؛ این رقم، رقم مرگ است. رقم مرگ زنانی که هر سال در گوشه و کنار دنیا از خشونت میمیرند. ۱۰۹۵ نفر شاید در مقابل مرگ میلیونها زن در سال چندان بزرگ نباشد اما آنها مشتی از خروار زنانی هستند که روزهای زیادی در رنج بودهاند، کتک خوردهاند، بیاحترامی دیدهاند و تحقیر شدهاند.
زنانی که حتی هیچ مرجع رسمی در دنیا نمیداند چند نفرند. از آن تلختر، حتی خودشان هم ممکن است خبر نداشته باشند که در معرض خشونت هستند و در دنیا سازمانهایی برای پناه دادن به آنها وجود دارد.
اگر هر آدمی یک روز را در تقویم مخصوص خودش داشته باشد، امروز روز زنانی است که در هر گوشه دنیا مورد آزار و اذیت و خشونت قرار دارند. زنانی که تحمل میکنند و دم نمیزنند. تحقیر میشوند و نادیده میگیرند، کتک میخورند و به کسی نمیگویند. ۴ آذرماه روز جهانی زنانی است که ۳ نفرشان هر روز در رنج و سکوت میمیرند.
شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده معتقد است خشونت علیه زنان، تمام زنان را در تمام سنین تحت تاثیر قرار میدهد؛ گاهی حتی از پیش از تولد تا بعد از مرگ، خشونت، حیات و هویت زنان را دستخوش تحول و تزلزل میکند.
او در بیانیهای که به مناسبت این روز منتشر کرده مینویسد: خشونتی که علیه زنان اعمال میشود، خشونتی روزمره و اغلب خاموش است که زنان بسیاری را به خود مبتلا میکند؛ خشونتی که نه فقط با ضرب و شتم و تهدید و تحقیر که با نگاهی نابجا و کلامی نامناسب میتواند بر جان و روان زنان بنشیند و اراده و انگیزة آنان را محدود و مقهور سازد. خشونتی که اغلب نیز از سوی آشنایان و خویشاندانی که نزدیکترین کسانِ زنان هستند، بر پایه فهمی نادرست از آموزههای سنت و فرهنگ و مذهب صورت میگیرد و سایه سنگین آن از کودکی تا جوانی و سالخوردگی بر زندگی زنان سایه میافکند.
چند درصد زنهای ایرانی خشونت میبینند؟
از ۱۰سال قبل که مفصلترین پژوهش ملی درباره خشونت علیه زنان انجام شد، تا امروز، به جز تحقیقاتی که به طور پراکنده در برخی دانشگاهها انجام شده، بررسی ملی و آمار رسمی جدید منتشر نشده است.
طرح ملی «بررسی خشونت خانگی علیه زنان در ۲۸ استان» طرحی بود که در سال ۱۳۸۳ انجام شد و اطلاعات آن نشان میداد که یک سال اول ازدواج و میانسالی، پرخشونتترین دوره زندگی زنان است. به جز این، دوران تنگنای مالی و پس از تولد فرزندان هم دورههای پر خشونتی برای زنان به حساب میآمد. دورانی که به گواه این پژوهش ۳۸. ۴درصد از زنان بهانهگیریهای پی در پی، داد و فریاد و بداخلاقی همسرشان را تحمل میکردند، ۳۷. ۹درصد مورد قهر و صحبت نکردن شوهر و خودداری از ارائه بحث در مورد مسائل بینشان قرار داشتند، ۸/۳۰ درصد کلمات رکیک میشنیدند و ۲۵درصدشان شاهد خشونت فیزیکی همسرشان در مقابل اجسام (شکستن، بهم ریختن سفره، کوبیدن در و...) بودند.
در این پژوهش خشونت ورزی مردان در ایجاد فشارهای روحی روانی با رفتار آمرانه و تحکمآمیز درمورد ۲۰. ۷درصد از زنان دیده شد. همچنین ۲۲. ۶ زنان گزارش کردند که ماهی یک بار از همسرشان سیلی میخورند. ۱۶. ۳ درصد زیر مشت و لگد همسرشان میمانند و ۱۷. ۹درصدشان بابت اینکه خرج خورد و خوراکشان را مرد تامین میکند، هر روز سرکوفت میشنوند.
تحقیر و خجالت زده کردن، بیاحترامی، بیارزش تلقی کردن و بردن آبرو پیش دیگران، ممانعت از اشتغال یا ادامه تحصیل زن، ایجاد محدودیت در ارتباطات فامیلی، ایجاد مداوم احساس درماندگی، از بین بردن کرامت انسانی و عزت نفس، ایجاد محدودیت در مهارتآموزی و مشارکتهای اجتماعی هم از دیگر خشونتهای رایج در خانوادههای ایرانی بود که زنان را آزار میداد.
این پژوهش نشان میداد که پیامدهای خشونت علیه زنان، سردمزاجی، نارضایتی جنسی و انواع انحرافات برای آنها است.
خشونت جنسی؛ دامنگیر زنان امروز
اگرچه دادههای طرح ملی «بررسی خشونت خانگی علیه زنان» مربوط به تنها ۱۰سال قبل است اما به نظر میرسد شکل خشونتها از آن زمان تا به حال تغییر زیادی کرده باشد. جدیدترین پژوهشهایی که در این باره انجام شده مربوط به سال گذشته است که گروهی از پژوهشگران اجتماعی و فعالان حقوق زنان پس از یک سال فعالیت درباره بررسی وضعیت موجود خشونت علیه زنان در عرصه عمومی نتایج آن را منتشر کردند.
جلوه جواهری، فروغ عزیزی و ستاره هاشمی که تحقیقات خود را در چهار منطقه تهران انجام داده بودند، بعد از شناسایی بسترهای و علل بروز خشونت علیه زنان، در گزارششان نوشتند: «مهمترین خشونت علیه زنان همسر آزاری است که با حبس خانگی، زن کشی و واداری به تن فروشی همراه است. پس از آن ازدواجهای اجباری دختران در سنین پائین است. کودک آزاری نیز از مصادیق خشونت علیه زنان است. در برخی کودک آزاریها شاهد آزار جنسی دختران در خانه هستیم.»
در بخش دیگری از این پژوهش به نامهربانی شهر با زنان هم نگاه شده و آسیبهایی مثل آدم ربایی، قتل، تجاوز، قاچاق زنان، مزاحمتهای خیابانی، کیف زنی و زورگیری زنان به عنوان تهدیدهای امروزی زنان معرفی شدهاند. در کنار این جرایم بسترهای ناامنی برای زنان شناسایی شده که روشنایی ناکافی معابر، خلوتی معابر، وجود پارکها با انبوه درخت، تنگی خیابانها و... به زنان احساس ناامنی میدهند و پایتخت را برای زنان نامطلوب میکنند. در برخی مناطق مانند اوراقچیها، پارکینگهای ماشینهای سنگین فضای مردانه به وجود آمده است و این مناطق برای زنان فضای بیدفاع شهری هستند.
زنان خشونت دیده کجا بروند؟
بهزیستی زنان آسیب دیده را در «خانههای امن» نگهداری میکند. مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی میگوید که اکنون ١۵ خانه امن در کشور برای پناه دادن به زنان آسیب دیده، دختران فراری، زنان کارتن خواب، زنان معتاد و زنان در معرض خشونت خانگی وجود دارد و حتی در صورت محرومیت یک شهر یا استان از چنین خانههایی، این زنان میتوانند با تماس با خط اورژانس اجتماعی ١٢٣ و استمداد از مددکاران این مرکز به مراکز مداخله در بحران که در تمام شهرهای کشور دایر است پناه برند و از آسیبهای خیابانی در امان بمانند.
طرح خانه زنان هم یکی از طرحهایی بود که بهزیستی برای اسکان موقتی زنان در معرض خشونت داشت اما هنوز به بهره برداری نرسیده است. بهزیستی در نظر دارد با راه اندازی این خانهها زنانی را که در شرایط خاصی هستند و بیپناه ماندهاند، به طور موقت نگهداری کند. برای آنکه زنی بتواند به این خانه راه یابد، باید خشونت دیده، یا در معرض خشونت باشد، سرپناه مناسب نداشته باشد، به بیماریهای حاد مسری و روانی مبتلا نبوده و در نهایت معتاد یا مجرم تحت تعقیب نباشد.
آن طور که بهزیستی برنامه ریزی کرده، در این خانه، زنان میتوانند خدمات اجتماعی و اورژانسی دریافت کرده و به طور موقت ساکن شوند؛ یعنی برای مدت ۳روز تا حداکثر یک ماه. در این مدت با تشخیص پزشک مرکز، زنان آسیب دیده برای درمان به مراکز درمانی اعزام میشوند. برای آنها پرونده اجتماعی و سلامت پزشکی تشکیل شده و پیگیریهای لازم برای بازگشت زنان به خانواده یا تشکیل زندگی مستقلشان انجام میشود.(خبرآنلاین)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد