در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در حالی که من میدانم در صدا و سیمای ایران افرادی هستند که میگویند باید میان گویندگان خبر و گزارشگران هم ستاره وجود داشته باشد.
به هر حال اتفاقات و جریانات مختلف حاکم در صدا و سیما را اندیشههای متعددی پیش میبرد. البته گاهی شاهد هستیم تلویزیون پس از مدتی ستارههای خود را به اصطلاح از رده خارج میکند و این اتفاق را در ارتباط با مجریان و یکی از طنزپردازان مشهور دیدهایم. این اتفاق در فوتبال هم میافتد، پس نباید فقط مدیران رسانه ملی را مقصر بدانیم چون این ستارهزدایی یکی از خصوصیات مهم در جوامع جمعگراست و اصلا به صدا و سیما یا نظام جمهوری اسلامی ما ربطی ندارد، بلکه در قبیلههای آفریقایی هم به دلیل همان جمعگرایی سعی دارند مساوات میان افراد قبیله برقرار باشد، مثلا اگر یکی از پسران جنگجوتر از بقیه باشد، همه قبیله سعی میکنند او را هر طور شده میان کل قبیله حل کنند!
جمعگرایی با اصول فرد محوری
در بیشتر جوامع بشری مساوات و تساویگرایی و ایجاد دنیای متوسط با استقبال بیشتری روبهرو میشود. در مقابل جوامع فردگرا بهدنبال ستارهسازی هستند. اتفاقاتی که در رسانه ملی ما در زمینه ستارهسازی میافتد ریشه در فرهنگ و آداب ما دارد و نمیتوان گفت چرا مدیران بهدنبال ستارهزدایی هستند، چون اندیشه آنها نیز از این فرهنگ و آداب و رسوم جمعگرا نشات میگیرد.
مثلا در نروژ هم با اینکه ایدئولوژی سرمایهداری و فردگرایی را قبول دارند، اما چون ساختار اصلی جامعه آنها جمعگرایانه است بسیاری از ستارگان بزرگشان این کشور را ترک میکنند مثلا اکسین، ادوارد مونک و... در تبعید زندگی کردند، زیرا جامعه نروژ نمیتواند نخبهگرایی را تحمل کند و این خصوصیت یک جامعه جمعگراست.
شاید خیلیها، افراد یا تفکر خاصی را برای فقدان ستارهسازی در ایران مقصر بدانند، در حالی که چنین نیست و این تفکرات ناشی از زندگی در یک جامعه جمعگراست و عکس این موضوع را میتوان بخوبی در جوامع فردگرا مشاهده کرد. آنها دائم میخواهند قهرمان درست کنند و این اتفاق از دوران مدرسه و دبیرستان شروع میشود، اما چنین اتفاقی در جامعه جمعگرای ما رخ نمیدهد. در برخی کشورهای غربی مانند نروژ و سوئد هم شاهد ستارهسازی هستیم، چون فرهنگی فردگرا دارند. در مقابل برخی نژادهای ایالات ژرمنها هنوز بافت جمعگرایانه دارند و در انگلیس بافتهای قبیلهای قبل از رومیها وجود داشته و این بافتها به مرور ترجمه شده و به یک نوع پندار جمعگرایانه رسیده است که این پندار مختص جامعهای متوسط محور است و به طور ناخواسته و به اصطلاح نوک قهرمان و ستاره را میچیند.
بسیاری ممکن است به دلیل اینکه ما عموما در کارها و ورزشهای گروهی چندان موفق نیستیم و در فعالیتهای فردی موفقیت بیشتری کسب میکنیم، دچار این شبهه شوند که ما جامعهای فردگرا داریم! اما باید بگویم خیر. ما جامعهای بشدت جمعگرا هستیم، اما بهدلیل رقابتهایی که با هم داریم در کارهای تیمی از خود گذشتگیمان کمتر است و در کارهای گروهی هم دائم بهدنبال نشان دادن برتری شخصیمان هستیم. این مفاهیم مردم شناسانه است که در ذات و بطن جامعه جمعگرایانه وجود دارد، اما همیشه و در همه حال در جوامع جمعگرایانه وجود ندارد.
این ضعف که ما نمیتوانیم در کارهای گروهی مانند فوتبال موفق باشیم، اما در ورزشهای فردی مانند کشتی و تکواندو موفقتر هستیم ربطی به جمعگرا بودن یا نبودن مردم ندارد بلکه به دلیل نبود شاخصهای اخلاقی مثبت مانند پاس دادن، مشارکت و راه دادن به دیگران است. پس در جامعه ما فرهنگ جمعگرا حاکم است، گرچه برخی اصول اخلاقی جمعگرایانه را رعایت نمیکنیم.
هر چیز قابلیت ستاره شدن دارد
در واقع این نبود فرهنگ ستارهسازی، ریشهای تاریخی دارد. مذهب ما ایرانیان، اسلام است و اسلام دینی جمعگراست. اگر بخواهیم ریشهای به این موضوع نگاه کنیم ریشه و اصل ماجرا از مباحث فوق نشات میگیرد و به تصمیمات یک مدیر با یک گرایش فکری خاص ربطی ندارد.
کشورهایی که ایلی و عشایری نیستند در فوتبال، ستارههای بیشتری معرفی میکنند، اما کشورهایی که ریشههای قبیلهای دارند ستارههای کمتری را از آنها در هنر و ورزش میبینیم و در فوتبالشان پاس دادنها بیشتر به چشم میآید و ستارهها اگرهم مهم باشند در درون تیم، معنا و مفهوم پیدا میکنند؛ مثلا فوتبال یوگسلاوی تقریبا ستاره ندارد.
اینکه رسانه ملی قابلیت ستارهسازی دارد یا خیر، باید گفت بله. نه تنها این رسانه بشدت تاثیرگذار و گسترده بلکه ارگانهای کوچک فرهنگی و هنری نیز قابلیت ستارهسازی دارند و حتی میتوان گفت تیم خاکی یک محله هم قابلیت ستاره شدن دارد و ما آدمها اصولا ضعفهای خودمان را پشت ستارهها پنهان میکنیم.
ستارهها در جوامع سرمایهداری بسیار کارکرد دارند، چراکه یک ستاره دقیقا مانند سرمایه عمل میکند؛ یعنی ماکسیمال و جمعآوری کردن یک چیز، چیزی که دیگران ندارند و او میتواند آن را به وجود آورد. بنابراین ستارهسازی با گرایش و ایدئولوژی آنها میخواند و از آن استقبال میکنند. تلویزیون ما هم بهعنوان یک رسانه پرمخاطب و بسیار تاثیرگذار و فراگیر میتواند ستارهسازی کند، البته اگر دیدگاه فردگرایانه بر آن غالب شود.
دکتر تژا میرفخرایی/ جامعهشناس و مدرس دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد