
اگر بخواهم نگاه منصفانهای به موقعیت موسیقی پاپ داشته باشم، باید بگویم متاسفانه خوانندگان و موزیسینهایی که طی این سالها زحمت کشیده و فعال بودهاند، امروز دارند تقاص گذشتههایی را میدهند که بیتوجهی به مطالبات و سطح سلایق مخاطبان، باعث شد توجهها نسبت به آثار داخلی کم و کمتر شود. به اعتقاد من موسیقی ما طی سالهای اخیر،دچار نوعی کرختی بوده است. باید پذیرفت که ما در به وجود آمدن فضای موسیقی کشور دخیل بودهایم و اینکه امروز برخی ازمخاطب ایرانی ترجیح میدهند به موزیک غیرداخلی و بعضا نامتناسب با فرهنگ ایرانی گوش دهند، تا حدود زیادی به دلیل ضعفهای تکنیکی و قطعات غیرحرفهای بوده که در طول این سالها نتوانسته مخاطبان را به خود علاقهمند نگه دارد.
به عبارت دیگر وقتی پیشرفت موسیقی در کشور ما از گوشِ مخاطبان عقب بیفتد، طبیعی است که مخاطبان سعی میکنند گوش خود را به موسیقیهای بهتر، ولو غیرایرانی و خارجی بسپارند. در این میانه، گسترش امکانات رسانههای مجازی و ماهوارهای موجب تشدید این وضعیت شده و به همین خاطر مخاطبان ما رفته رفته به سمت آهنگهای خارجی روی آوردهاند؛ آهنگهایی که نمیگویم کاملا استاندارد هستند اما بعضا آثار خوبی به شمار میآیند البته اینکه مخاطب ایرانی به آثار خارجی علاقه نشان دهد، اتفاق بدی نیست؛ منتهی وقتی یک سر این رویداد، بیرغبتی به آثار داخلی باشد، حتما بد است و باید این بیرغبتیها آسیبشناسی شوند.
به عبارت دیگر؛ من و همکارانم باید در طول این سالها آثاری را تولید میکردیم که مخاطبان دوست داشته باشند آنها را دنبال کرده و گوش کنند؛ ولو در کنار تازههای مارکت موسیقی جهانی. با این توضیحات، یک هنرمند در چنین شرایط با دشواریهای فراوانی روبهروست؛ زیرا از یک طرف باید دست به تغییر و تحول بزند و از یکسو باید مراقب باشد چهرهای که طی سالها فعالیت از خود در ذهن مخاطبان و طرفداران خود ساخته، نابود نشود! خصوصا اینکه وابستگی بین مخاطبان و هنرمندان در ایران، وابستگی زیادی است و اگر هنرمند دست از پا خطا کند، معلوم نیست در مارکت موسیقی به چه وضعی دچار خواهد شد.
میخواهم بگویم هنرمندی که قصد دارد در این برهه زمانی تن به تحول و ارتقای آثارش بدهد، این کار برایش حکم راه رفتن روی لبه پرتگاهی را دارد که کوچکترین اشتباهی باعث سقوط آزاد او میشود. در نظر داشته باشید که این سقوط آزاد، برای افرادی که همچون من تمام جوانب زندگی خود؛ اعم از استعداد، جوانی، موقعیتهای اجتماعی، موقعیتهای مالی و... خود را به پای موسیقیاش گذاشته، چقدر میتواند دردآور و غیرقابل جبران باشد! اما با این وجود چارهای جز پذیرش کوتاهیهای قبلی و جبران آن نیست. یعنی با وجود اینکه در این مسیر، هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد، باید با تمام انرژی در مسیر درست گام برداشت.
به هر حال کار سخت و پیچیدهای است و نمیشود مختصات ثابت و مشخصی را در این راستا و در تولید آثار موسیقایی تعریف کرد اما تنها ابزاری که در اختیار است، هوش و درایت هنری یک هنرمند است. از طرفی همانطور که میدانید در کشور ما، رسما چیزی به معنای کامل کلمه «تهیهکننده» وجود ندارد. زیرا تهیهکنندگان تنها با اندیشه اقتصادی میآیند، با هنرمندان و خوانندهها قرارداد میبندند و تنها مطالبهاش اتمام کار تا پایان تاریخ قرارداد است. به عبارت دیگر تهیهکنندگان ما هیچ ورودی به نحوه و سطح تولیدات ندارند و این خود هنرمندان هستند که برای کار خود و پرونده کاری چندین ساله خود تصمیم میگیرند. مثلا خود من تقریبا تمام کارهای را خودم میسازم و این خودم هستم که برای سرنوشت حضور هنری خود در حوزه موسیقی تصمیم میگیرم. این شرایط با درنظر گرفتن موقعیتی که موسیقی ما در آن قرار دارد، مسئولیت ما را بیشتر و بیشتر میکند. چراکه تمام مسئولیت به عهده ماست و اگر اشتباهی از ما سربزند، دیگر جایی برای توجیه باقی نخواهد بود. اما با تمام این توضیحات و شرح مصائب، من همچنان به آینده امیدوارم و فکر میکنم با تکیه بیشتر بر منطق در تصمیمگیریها، میتوان از این برهه سرنوشتساز به سلامتی عبور کرد.
من معتقدم باید با نگاه نقادانه به آثار خودمان نگاه کنیم و پیش از اینکه مخاطبان به ما ایراد بگیرند، خودمان به آثارمان ایراد بگیرم. به نظر من در شرایط کنونی، پیروزی اصلی؛ فتح گوش مخاطبان است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان