او در سالهای اول انقلاب درام سیاسی «بروبیکر» (1980) جزو یکی از کارهایی بود که تلویزیون ایران نمایش داد و به دلیل استقبال تماشاگران، چند بار آن را بازپخش کر. ردفورد بر عکس رقبای سرشناس خود، دستی هم در دنیای سیاست داشته و دارد و از این نظر، به عنوان بازیگری سیاسی شناخته شده است. در عین حال رد زودتر از همه آنها پشت دوربین قرار گرفت و تعدادی فیلم را کارگردانی کرد. ردفورد هم مثل بقیه بازیگران قدیمی دنیای سینما، با بالا رفتن سن کمکارتر شده است و فعالیت گذشته را ندارد. او یکی از موسسان اصلی جشنواره فیلمهای مستقل ساندنس است و بخش مهمی از فعالیتهای سالانه او مربوط به معرفی فیلمسازان مستعد تازهوارد در این جشنواره است. شبکه نمایش هفته قبل تعدادی از فیلمهای ردفورد (از جمله جامه سربازی، مسابقه تلویزیونی، تسویهحساب، مردم معمولی، زندگی ناتمام و بیسبال) را نمایش داد. گفتوگوی اینترنتی زیر به بهانه پخش فیلمهای این بازیگر از شبکه نمایش ترجمه شده است.
در انظار عمومی کمتر ظاهر میشوید. دلیل آن چیست؟
برخی فکر میکنند آدمی خجالتی هستم، در حالی که چنین نیست. تصورم این است که وقتی میخواهی در انظار عمومی ظاهر شوی، باید حرفی برای گفتن داشته باشی. به همین دلیل باید از قبل خودت را آماده کنی و بدانی قصد داری درباره چه چیزی صحبت کنی. حضور در محافل و مجامع عمومی فقط برای این نیست که امضا بدهی و عکس یادگاری بگیری. یک بازیگر باید به چیزهایی بیشتر از اینها فکر کند.
به این ترتیب، چندان موافق این جیغ و دادهای مردم عادی و طرفداران نیستید؟
خیر، اصلا! البته من هم یک انسان هستم و دوست دارم مورد توجه مردم عادی و طرفدارانم باشم. چه کسی میتواند بگوید چنین چیزی را دوست ندارد؟ اما این جیغ و دادهای پر سر و صدا و اقدامات شدید برخی آدمها برای امضا و عکس گرفتن ناراحتم میکند. واقعا چرا باید چنین کاری کنند؟ یقه لباس آدم را میگیرند و در خیابان جلوی ماشینتان میپرند. این جور مسائل باعث میشود آدم خودش را پنهان کند. همیشه بر این باور بودهام که خلوت و زندگی خصوصی آدمها باید رعایت و محترم شمرده شود. در عین حال، تماشاگران و مردم عادی باید بین یک بازیگر و آنچه از او روی پرده سینما میبینند، فرق بگذارند. بازیگری در زندگی خصوصی خود یک چیز است و روی پرده سینما چیز دیگر.
همکاری مشترک خوبی با پل نیومن داشتهاید. نظرتان در این باره چیست؟
نکتهای را برایتان بگویم. زمانی که ما بازی در چند فیلم مشترک را شروع کردیم، هنوز کلماتی مثل «همراهی و همدلی با بازیگر نقش مقابل» مورد استقبال کسی قرار نگرفته بود و باب نشده بود. فیلمهای مشترک ما این کلمات را به صورت مد روز درآورد. در آن زمان قضیه این جوری بود که به ما میگفتند بلند شو برو آنجا یا اینجا و کارت را انجام بده. من و پل دوستانی صمیمی بودیم که در چارچوب روابط و قراردادهای هالیوودی نمیگنجد. این دوستی خیلی شبیه همان چیزی بود که در فیلمهای سینمایی میبینید، البته از جنس داخلیاش! پل بخشندهترین آدمی است که تا به حال در دنیای سینما کار کردهام. تجربه کاریام با او در «بوچ کسیدی و ساندس کید» (1969) یکی از بهترین تجربههای کاریام به حساب میآید.
از نظر شما کدام جنبه بازیگری اهمیت بیشتری دارد؟
چیزهای خیلی زیادی درباره بازیگری گفته شده و هر بازیگری تعریف خودش را از بازیگری دارد. اما به نظر من، مهمترین بخش بازیگری این است که به تمام کاری که انجام میدهی، توجه ویژهای نشان بدهی. توجه داشتن به جنبههای کوچک و کماهمیت کار، باعث میشود بازی بهتری جلوی دوربین ارائه بدهم.
با داستین هافمن هم در «تمام مردان رئیسجمهور» (1976) همبازی بودید.
یکی از جنبههای خوب و لذتبخش بازی در این فیلم، همبازی شدن و همکاری با داستین بود. وی صاحب یکی از خلاقترین و فوقالعادهترین ذهنهای بازیگری است. کمتر بازیگری را مثل او دیدهام.
خودتان را یک ستاره میدانید؟
این لقبی است که تهیهکنندگان و رسانههای گروهی به شما میدهند و از شما پس نمیگیرند. وقتی این لقب را دریافت میکنید، مسئولیت موفق نشدن فیلمهای معمولی این تهیهکنندگان هم به گردن شما میافتد. هیچوقت نمیخواستم یک ستاره باشم، همیشه دلم میخواست بازیگری باشم که فیلمهایم رابطه خوبی با تماشاگران برقرار میکنند و حرفی برای گفتن دارند، عمر ستارهها کوتاه است.
در کنار رشته بازیگری و فیلمسازی، جشنواره فیلم مستقل ساندنس را هم تاسیس کردید. چرا؟
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی همیشه بخشی از زندگی و فیلمهایی بوده که بازی کرده یا ساختهام. ما معمولا خیلی زیاد روی موضوعات اجتماعی تمرکز نمیکنیم. هیچوقت طرفدار ایدئولوژی خاصی نبودهام، ولی باورم این است که باید حضور فعالی در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی داشته باشیم. فیلمهای ما معمولا بازتابی از سیاستهای ما هستند. هر دیدگاهی که داشته باشی، لازم است قصههایی در ارتباط با مسائل و مشکلات زندگی مردم را نشان دهی. هدف از تاسیس جشنواره ساندنس، تشویق فیلمسازان جوان و تازهکاری بود که حرفهایی برای گفتن دارند ولی فرصت نمایش آنها را در جایی ندارند.
هم کارگردان و هم بازیگر هستید. از نقطهنظر هر یک از آنها، آن یکی را چگونه میبینید و ارزیابی میکنید؟
به عنوان یک فیلمساز، خودم را به عنوان یک بازیگر دوست ندارم و برعکس! به همین دلیل، وقتی در یکی از فیلمهای خودم بازی هم میکنم، کارم بسیار سخت میشود. در مقام یک فیلمساز، مشکلات زیادی با خودم به عنوان یک بازیگر دارم.
فیلم تازه چه دارید؟
درام خانوادگی «قدمزنی در جنگل» را آماده نمایش عمومی میکنم. کن کواپیس کارگردان آن است و در آن نقش پیرمردی را بازی میکنم که پس از سالها زندگی در انگلستان، به آمریکا برمیگردد. در این محل او همراه دوست صمیمی خود به یک کوهنوردی طولانی میرود تا با شرایط جدید زندگی خودش را تطبیق دهد.
مترجم: کیکاووس زیاری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست اداره کل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی کشور مطرح شد
فرزاد آشوبی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد