کوان یو از طریق فرستاده لیوبی از زنده بودن او آگاه می شود و قصد دارد که با همسر لیوبی به نزد او رود اما سائوسائو برای اینکه او نرود خود را از وی دور نگه می دارد تا نتواند از او خداحافظی کند چون می داند که کوان یو مردی بسیار قدر شناس و اخلاقی می باشد...