خلاصه داستان:
یک گروه شرور به سرپرستی «فردوسی» پسربچهای به نام «شایان» را به قصد اخاذی میدزدند و در ازای آزادی او پول زیادی طلب میکنند. «فروغ» همسر یکی از ربایندگان «عزیز» کوشش میکند از ادامه این ماجرا جلوگیری کند، اما خود ناخواسته در متن حادثه قرار میگیرد. در این بین «شایان» نگران توطئه نامادریش «ثریا» بر علیه پدرش «سالاری» است.
گروه ربایندگان درگیر توطئهای تازهای میشوند و متوجه میشوند که «ثریا» قصد نابودی «شایان» و نهایتا «سالاری» را دارد تا ثروت او را متعلق به خود سازد. «فردوس»، «عزیز» و «فروغ» دراین گیر و دار، برای نجات «شایان» تلاش میکنند و...
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد