در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
تتلو فارغ از این نگاهها کار خودش را میکرد. او یک آدم معمولی بود با همه علایق و احساسات و خاکی زدنهایش.
یک آدم معمولی با علایق میهندوستانه و بیگانهپرستانه. با همان ادبیات خودش هم توی «خونه خوبه» خودش گفته بود که خارج از ایران خبری نیست و هر چه هست در همین خاک است: «خونه خوبه بوی مامانمُ میده؛ خونهمون ایرانه؛ به خدا اون بیرون هیچ خبری نی... سلامتی همه اونایی که تو همین خاک متولد شدن، واسه همین خاک جنگیدن و جزو همین خاک شدن؛ سلامتی شهیدا حاج حسینا تو دلیا... سلامتی داداشیای تو زندون دستفروشای تو میدون» در عین حال از دلتنگیها و محرومیتهایش درون ایران هم نالیده با نگاه نوستالوژیک به گذشته. از اجازه نداشتن برگزاری کنسرت در برج میلاد گرفته تا چهار نعل دویدن برای زندگی: « چقده خوردیم پسگردنی؛ دیگه حال پارتی و مست کردن نی! نه حوصله نصیحت دارم؛ نه سر در میاره کسی از کارم... من با یه موج بیمار، تکیه به کنج دیوار، خسته از همه خسته از خالی بودن جای صدام تو برج میلاد!»
تتلو در اردوگاه اصلاحطلبان
رسانههای فارسیزبان به دلیل فعالیتهای زیرزمینی تتلو و مخالفتی که ابزارهای حاکمیتی داخل با این مساله داشتند، آرام آرام از اواسط دهه هشتاد او را به ویترین پوشش رسانهای خود کشاندند. گویی تتلو هم چیزی همتراز بعضی چهرههای موسیقایی اپوزیسیون ایرانی خارج ایران است که گاه و بیگاه، نیش و کنایههای سیاسی هم حواله جمهوری اسلامی میکند. تتلو به جز بخش سیاسی، شباهتهای زیادی برای تحویل گرفتن توسط این رسانهها داشت؛ از زیست فرهنگی و موسیقاییاش گرفته تا رفت و آمدهایش به دبی و سبک کاریاش. دور از ذهن هم نبود که بیبیسی فارسی در حاشیه مقاله یک منتقد ادبی و فرهنگی درباره تنگنظریهای جمهوری اسلامی علیه موسیقیهای زیرزمینی، تصویر او را کنار مقاله قرار داده و از او به عنوان یک «چهره محبوب» در فرهنگ غیررسمی و تینایجری داخل ایران نام ببرد.
در کنار همه اینها اما تتلو دست به یک کار بزرگ دیگر هم زده بود. او در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با ورود به انتخابات، یکی از اولین کنشهای سیاسی خود را رقم زد. آهنگ «ایران سبز» با یک تم تند و پرضرب در حمایت از اصلیترین رقیب رئیسجمهور وقت خوانده شد. انتخابات 88 و حاشیههای بعد گذشت. حاشیههای آن موضوع چندان دامن او را نگرفت. تتلو همچنان چوب حاشیههای زیست زیرزمینی و رفتارهای کاتورهایاش را میخورد. رفتارهای خلاف عرفی که نه فقط در آن سالها که هنوز هم چندان در آداب و فرهنگ ایرانی جاافتاده نیست. آذر 92 و همان حوالی انتشار «خونه خوبه» بود که تتلو توسط پلیس امنیت اخلاقی بازداشت شد. اتفاقی که برای رسانههای فارسیزبان بازی دو سر برد بود. همین هم شد که تیتر زدند: «خونه برای زیرزمینیها خوب نیست!» تیتری که طعنه ریزی هم به تتلو داشت.
روی زمین آمدن آقای زیرزمینی
رفت و برگشتها و بازداشت و آزاد شدنهای متوالی تتلو اما ادامه داشت. «خونه خوبه» او که توسط تتلو و تیم همکارش با ادبیات خاص زیرزمینیطور خودش ساخته و راهی شبکههای اجتماعی و افکار عمومی شده بود، حواس بعضی مراکز فرهنگی را به خود جلب کرد. مراکزی که تتلو در همین مصاحبه اخیر با بیبیسی فارسی به آنها اشاره و از آنها تشکر هم میکند. به اعتقاد او این مراکز نسبت به سایر مراکز فرهنگی «بهروز»تر هستند. همین هم شد که طرح جدید تتلو او را به عرشه ناو جنگی دماوند نیروی دریایی ارتش در دریای خزر کشاند. ادبیات و شعر و موسیقی، چیزی شبیه همان «خونه خوبه» بود با این تفاوت که اگر در حالت معمولی تولید شده بود دکوپاژ و میزانسن آن چیزی در مایههای اجرا در سواحل جنوب کشور بود نه اجرا روی عرشه ناو و هلیشاتها.
تیرماه سه سال قبل بود که کلیپ انرژی هستهای منتشر شد. انتشار کلیپ واکنشهای زیادی هم در پی داشت. حجم واکنشها آنقدر بود که فرمانده وقت نیروی دریایی ارتش اعلام کند که از هویت واقعی خواننده کلیپ اطلاع نداشته و مجموعه تحت مسؤولیت وی به توصیه بعضی مراکز معتمد فرهنگی، امکانات خود را در اختیار تتلو قرار داده است. ناگفته نماند که بعضی از مسؤولان این کار در نیروی دریایی در ادامه با بازخواست فرمانده وقت کل ارتش هم مواجه شدند. اینها همه اما همه حواشی تتلو نبود. آدم معمولی گزارش ما همچنان بازداشت و همچنان آزاد میشد. همچنان زیرزمینی بود و همچنان برای جای خالی صدایش در برج میلاد حسرت میخورد. خواندن روی عرشه ناو نظامی برای انرژی هستهای آنهم در کولاک شدیدترین اصطکاکهای سیاسی بین جمهوری اسلامی و غرب هم باعث نشده بود تا تتلو بتواند زیرتایید دستگاههای رسمی فرهنگی برود. او همچنان یک پارتیزان زیرزمینی بود با یک لشگر از هواداران نوجوان و تینایجر که چشمبسته او را میپرستیدند حتی اگر حکم به «بغبغو کردن» بدهد.
تتلو در اردوگاه اصولگرایان
اتفاقی که او در همین مصاحبه اخیرش به آن اشاره کرده است وقتی که خود را نه یک خواننده بلکه یک سازنده معرفی میکند: «من سازنده مغز هوادارانم هستم!» بالا و پایین رفتنهای آقای سازنده به اردیبهشت96 و انتخابات ریاست جمهوری رسید. انگار دوباره داشت اتفاق سال88 تکرار میشد با این تفاوت که طراحان کمپین تبلیغاتی اصولگرایان در انتخابات96 به اندازه کمپین جریان رقیبشان در سال88 هوشمند نبودند. تتلو یک آدم عادی زیرزمینی هرچند برای نامزد رقیب اصولگرایان خوانده بود اما به اندازه معمولی بودنش ارج یافت، اتفاقی که در انتخابات96 کاملا برعکس شد. گویی انتشار تصاویر اینستاگرامی در فضای مجازی حجتی بود که تتلوی زیرزمینی و غیررسمی را تا همنشینی با یک نامزد ریاستجمهوری بالا ببرد. اتفاقی که با مانیفست این جریان سیاسی در فرهنگ و بخصوص موسیقی، تطبیق چندانی نداشت. هرچند تتلو به حکم همان مرام معمولیاش هنوز هم از آن دیدار به نیکی یاد میکند.
او در همین مصاحبه اخیرش میگوید همه این کارهایش، رسمیشدن و کنسرت گذاشتن امسال خودش است تعبیر تتلو او برای این کار هر دو جناح را هم امتحان کرده است. اما انگار قرار است تیر خواننده سراپا تتوی زیرزمینی همیشه به سنگ بخورد.
امیرحسین مقصودلو یا امیرتتلو با چند میلیون فالوور اینستاگرامیاش چه درون و چه بیرون از ایران همان آدم معمولی یک دهه قبل است. انسانی سراپا تتو با تصمیمگیریهای احساسی و زودگذر و هیجانات مقطعی. انسانی که هرچند با معیارهای عرفی و دینی امروز ایران هم چندان قابل هضم شدن نیست اما حرفش از توهین به بعضی اعتقادات مسلم دینی میلیونها ایرانی را پس میگیرد. آدمی با زیست فرهنگی و جنسی و دینی خاص خودش که قائل است به اینکه از باز بودن بیش از حد مرزهای خصوصی بعضی اطرافیانش ضرر کرده. او را باید در همان حدی که واقعا هست، دید و تحلیل کرد، نه بیشتر و کمتر. تتلوی این روزهای خارج ایران و مقابل دوربین بیبیسی، همان تتلوی زیرزمینی سالهای قبل درون ایران است. شاید اگر به همان حد و جایگاه معمولیاش قناعت میشد، روزی همین حرفها را درون کشور زده بود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد