دخترک کبریت فروش

سال نو بود و بوی خوش غذا در خیابان پیجیده بود ..جرات نداشت به خانه برود چون نتوانسته بود حتی بک کبریت بفروشد و می ترسید پدرش کتکش بزند . دستان کوچکش از سرما کرخ شده بود شاید شعله آتش بتواند آنها را گرم کند. یک چوب کبریت برداشت و آن را روشن کرد . دختر کوچولو احساس کرد جلوی شومینه ای بزرگ نشسته است پاهایش را هم دراز کرد تا گرم شود اما شعله خاموش شد و دید ته مانده کبریت سوخته در دستش است .
کد خبر: ۷۵۳۸۳۶
دخترک کبریت فروش

منبع: شبکه پویا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سفر اربعین به سلامت

ضروری‌ترین نکات بهداشتی را که زائران اربعین باید رعایت کنند در گفت‌وگو با یک متخصص بیماری‌های عفونی بررسی کرده‌ایم

سفر اربعین به سلامت

وقتی دل جنگل سوخت

«جام‌جم» در گفت‌وگو با جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بررسی کرد

وقتی دل جنگل سوخت

نیازمندی ها