به گزارش جام جم نوا، «سالار عقیلی» دربارهی این اثر گفته است: «در این روزگار، با نگاهی کوتاه، دریچهای به دوران گذشته گشوده و خاطران خود را ورق میزنم. اساتیدی در تصویر خیالم ورق میخورند که تاثیر مختلفی در ادوار زندگیم گذاشتند. با نوای آنها کودکیام سپری شد؛ با آنها گریستم، آموختم، عشق ورزیدم و زندگی کردم. در این دریای پرتلاطم هنر، یکی از این اساتید، استاد محمدرضا لطفی بود. چه کسی میتوانست به نوای زخمههای پرصلابتش عشق نورزد که با حرکت سرانگستان جادوییاش که بر تار و پود این ساز دل مینوازد؟
به قول حضرت مولانا: «خشک سیمی، خشک چوبی، خشک پوست/ از کجا میآید این آوای دوست» من همیشه این استاد فرزانه را دیوانهوار دوست داشتم و با نوای دلانگژیزش زندگی و هنر را آمیخته با عشق مینگریستم. قرار بود با این استاد بزرگوار کاری را شروع کنیم که اگر اینچنین میشد، اتفاق بزرگی در زندگی هنریام رقم میخورد؛ اما افسوس که روزگار امان نداد و دستهای نازنین و هنرمندش را نشانه گرفت و دیگر آواز من با زخمههای ساز قلندوار استاد همکلام نشد... تا اینکه با خبر شدم یکی از شاگردان و شیفتگان هنرش، مازیار شاهی، اثری در سوگ این استاد بزرگ در دست دارد. بدین وسیله خواستم کوچکترین وظیفهی خود را در قبال هنر این بزرگ مرد موسیقی ایران ادا کرده باشم.»
«مازیار شاهی» نیز دربارهی آن نوشته است: «با اینکه لایههای نهان و گاه عیانِ ردیف در تکتک آهنگهای این آلبوم وجود دارد، از نظر فرهنگ متریک خود را وامدار ردیف موسیقی ایرانی میداند؛ اما هدفی برای ارایهی موسیقی مکتبی و فرمهای رایج در آن و نیز ادعایی مبنی بر پیروی از شیوه و نگرش استاد محمدرضا لطفی به موسیقی ایرانی ندارد، قافطله سالار عشق واکنش درونی و موسیقایی آهنگساز به فاجعهی درگذشت استاد لطفی است. در سال 1385 آهنگی را که تازه ضبط کرده بودم خدمت استادم محمدرضا لطفی بردم تا از نظرات ایشان بهرهمند شوم. استاد پس از اینکه توصیههایی در جهت ضبط و میکس و ساختار فرمودند در نهایت گفتند تمی که در دشتی استفاده کردهای بکر است و فضای خوبی برای کار دارد؛ اما خیلی زود از آن عبور کردهای. اکنون این تم را با تمی از استاد که در آلبوم بال در بال اجرا شده، استفاده کردم که البته در اینجا بسط و گسترش پیدا گرده است و در قسمتی نیز با تم بالا کنترپوان شده است.»
او همچنین آورده است: «ارتباط عمیق و درونی سالار عقیلی با اثر و وحدت حسی نوازندگان در اجرا، تمام آنچه در درون پرورانده بودم را به بهترین و هنریترین شکل بازتابی بیرونی داد.»
در این اثر «علیرضا جواهری» سنتور ، سنتور آلتو ، تمبک ، دف، «مازیار شاهی» تار ، سه تار ، بمتار ، بربط، «صمد برقی» کمانچه ، کمانچۀ آلتو، «هوشمند عبادی» نی نواختهاند. از جمله قطعات اجرا شده در این اثر میتوان به تصنیف «آیینۀ شکسته» بر روی غزلی از استاد هوشنگ ابتهاج (سایه) - اصفهان - دشتی – شور، «غرنگ» (همنوازی سه تار و کمانچۀ آلتو) – شور، «طرحی از ویرانه های دور» بر اساس تمی از استاد لطفی، «تصنیف ببارد خزانم»- شعر از مازیار شاهی، «رحیل» برای گروه ساز های ایرانی در آواز دشتی، «یاد یار» تکنوازی سنتور در آواز کردبیات بر اساس اجرایی از استاد محمد رضا لطفی، تصنیف «هوای روی تو دارم» در آواز دشتی بر روی غزلی از استاد هوشنگ ابتهاج (سایه)، «گریه گرفته است گلو» تکنوازی نی - در آواز دشتی و ابوعطا،«تصنیف سر پروازم نیست» بر این اثر را موسسۀ فرهنگی هنری آوای چکاد منتشر کرده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد