به گزارش جام جم آنلاین، جابری انصاری نوشت:
به یاد او که صبحگاهان، حصار شب بشکست و در ماه میهمانی خدا؛ میهمان خدا شد. خداوندا از خطاهای او و همه ما درگذر
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن / در این حصار جادویی روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون/ به جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه/ لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی؟/ تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن/ به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه/ تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا/ تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن (استاد محمدرضا شفیعی کدکنی (م سرشک)، بقیه السلف صالح ادبای بزرگ ایران که خداوند حافظ و نگهدارش باشد.)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای شادی روحش فاتحه بخونید