سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اگر میخواهید بدانید بعدش چه اتفاقی میافتد هم برایتان پاسخهای روشنی داریم. اول میسنجند ببینند ته صدایی دارید یا نه. نداشتید هم خیلی مهم نیست، بررسی میکنند ببینند ته چهرهای دارید یا نه. از این مرحله با موفقیت عبور کنید، به شرکتهایی که برایشان کار میکنند، معرفی میشوید و حالا میتوانید خودتان را خواننده تصور کنید و هی خواب شهرت را ببینید.
احتمالا ببینید پولتان از پارو بالا میرود و فالوئرهای اینستاگرامتان سر به فلک کشیدهاند. حتما هر روز کامنتها را میبندید و تاکید میکنید نمیتوانید به سوالات هوادارانتان در دایرکت هم جواب بدهید. حتما ذوق مصاحبههای مطبوعاتی را هم خواهید داشت و برای سوالات خیالی، جوابهای خیالی ردیف میکنید. اشتباه نکنید. درست است ره صد ساله را یکشبه رفتهاید، اما هنوز مانده تا خواننده شوید.
ته چهره و ته صدا که داشتید، حالا میرویم سراغ اسم و فامیلیتان. از آنجا که خواننده درست و حسابی نیستید، باید به تمام جوانب ظاهری ماجرا توجه شود. مدام اسمتان را کنار فامیلیتان قرار میدهند و فامیلیتان را کنار اسمتان. بالاخره هم یکیشان را عوض میکنند! تجربه این سالها نشان داده برایتان فامیلی جذاب انتخاب میکنند که به اسمتان هم بیاید. بعد هم آماده میشوید که بخوانید، در پوست خودتان نمیگنجید و به این فکر میکنید هرگز تصورش را نمیکردید راه رسیدن به رویایتان این همه کوتاه باشد.
قرار نیست آهنگساز حرفهای منتظرتان باشد یا ترانهسرای درست و حسابی به شما معرفی کنند که قطار کردن واژهها به شیوه درست را بلد باشد و کلام خوبی برای خواندن در اختیارتان قرار دهد. اگر قرار بود از این هزینهها بکنند، خواننده حرفهای میآوردند نه شما را که یکشبه شدهای خواننده یا یک عشق ترانهسرایی نصیبتان میشود که خودش را میکشد برای رفتن نامش در یک آلبوم موسیقی یا اگر زرنگ باشید، خودتان میشوید خواننده - ترانهسرا. عنوان خوبی هم است! میتواند فالوئرهایتان را چند برابر هم بکند، اما از همین حالا قول میدهم در مبلغ قرارداد شما تاثیر نخواهد داشت. شما یک قرارداد از همانهایی که عهدنامه ترکمانچای مینامندش را امضا میکنید و مثلا طی ده سال هر چه کنسرت دارید و هر چه آلبوم منتشر کنید و... شرکت مربوط سهمش بیشتر از شما نباشد، کمتر نخواهد بود.
تا اینجای کار هم راضی هستید؟ یعنی چون خودتان هم میدانید این کاره نیستید، ترکمانچای را امضا میکنید؟ قبول. اما به عاقبت کارتان هم فکر کنید از همین حالا روز یا روزهایی را ببینید که مردم دیر یا زود متوجه به قول معروف، شامورتی بازیهای روی صحنه میشوند و میفهمند اسم و فامیلی خوشآهنگ و لباس خوشدوخت شما نمیتواند خوانندهتان کند، اگر هم این کار را انجام بدهد عمری کوتاه داشته و کاذب است. از همین حالا تا آخر ماجرا را بخوانید که شما خواننده نمیشوید، قربانی شرکتهای سودجوی خواننده سازی میشوید. از همین حالا حواستان باشد اجرای زنده شوخی نیست. خواندن در استودیو نیست. در اجرای زنده مردم کاملا با توانایی شما روبهرو میشوند و بعدتر فیلمهای اجراهایتان همه جا پخش میشود و مجبور میشوید بارها و بارها توضیح بدهید. حالا اگر کلی هم زمان بگذارید و خواننده خوبی شوید دیگر هیچکس شما را باور نخواهد کرد. اصلا آدم معمولی بودن چه ایرادی دارد که این همه خودتان را به خطر بیندازید، واقعی نباشید و آخرش هم... حالا دیگر خود دانید.
حمیـد و حاشیـــه
تمام مواردی را که بیان کردیم، واقعیتهایی است که این روزها از سوی برخی شرکتهای موسیقی رقم میخورد، البته ما قصد نداریم به نام خواننده خاصی اشاره کنیم؛ اما این همه را گفتیم تا برسیم به حاشیههای پیش آمده برای یکی از خوانندههای موسیقی پاپ.
طی ماههای گذشته نام حمید هیراد و حاشیه آنقدر در هم تنیده شدهاند که نمیشود جدایشان کرد. از وقتی هیراد به عنوان خواننده موسیقی پاپ و ترانهسرا معرفی شده تا همین امروز بیشمار حاشیه داشته است؛ حاشیههایی که باید گفت از حد معمول گذشته اند و به نظر میرسد تمامی هم ندارد.
هیراد با «شوخیه مگه» آمد، قطعهای که مردم آن را شنیدند و خیلی هم پسندیدند. همین موضوع هم حضورش را به عنوان یک ستاره تازه موسیقی پاپ جدیتر کرد و خلاصه خوانندهای که با همان «شوخیه مگه...» معروف جای خود را در مارکت موسیقی پیدا کرده بود، خیلی جدی وارد عرصه شد.
در برنامههای تلویزیونی و فضای مجازی و... حضور پررنگ پیدا کرد و مانند همه خوانندگان موسیقی پاپ با یک شرکت سرمایهگذار روبهرو بود که برای معرفی هر چه بیشتر و تبلیغ او از هیچ کاری دریغ نکرد.
تعداد قطعات منتشر شده این خواننده هنوز به بیش از انگشتان دو دست نرسیده بود، که صدای شاعران درآمد و ماجرای کلاژهای شاعرانه این خواننده - ترانهسرا رو شد. ماجرا هم با میانجیگری چند شاعر بزرگتر و رد و بدل شدن چند چک چند میلیونی برای رضایت گرفتن از شاعران به پایان رسید.
این اتفاقات در شرایطی رخ داد که تنها چند روز تا برگزاری اولین کنسرت هیراد باقی مانده بود و شکایت شاعران میتوانست برگزاری کنسرت او را به تعویق بیندازد، که اگر من جای این خواننده بودم آرزو میکردم شکایتها حل نشده باقی بمانند و کنسرتی برگزار نشود.
همان اجرای اول نشان داد قطعاتی که از هیراد منتشر شده با آنچه در کنسرتهایش میخواند، زمین تا آسمان تفاوت دارد و اگر تکنولوژی به داد خوانندههای امروزی نرسد و قرار باشد روی صحنه موسیقی مخاطب را به خود جذب کنند، کلاهشان پس معرکه است.
اجراهای متعدد و البته بسیار ضعیف هیراد ادامه پیدا کرد تا اینکه از یکی دو هفته گذشته باز هم حاشیهها قد علم کرده و کنار هیراد ایستادهاند. فیلمهایی که مخاطبان از کنسرتهای این خواننده منتشر کردهاند، بیش از هر چیز دستش را رو کرده و نشان میدهد اجرا پلیبک بوده و خواننده روی صحنه مشغول لبخوانی است.
هر چند این موضوع با واکنش شدید هیراد روبهرو شد و گفت فیلم واقعی نیست، اما کنار هم قرار دادن اجراهای زنده و پلیبک این خواننده تکلیف خیلی چیزها را روشن میکند. حالا دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرده فارغ از هر جانبداری موضوع را بررسی کرده و نتیجه را اعلام میکند. حالا همه چیز به این بررسی بستگی دارد و شاید این اتفاقات هیراد را ممنوعالفعالیت کند. اما با این همه ما هم صبر میکنیم تا نتایج این بررسی مشخص شود. این را هم بگوییم که خبرنگاران امشب به کنسرت هیراد دعوت شدند تا از نزدیک اجرایش را ببینند و قضاوت کنند.
صرفنظر از شکایتهای اینستاگرامی یک شاعر دیگر که مدعی شده هیراد از شعرهایش سرقت ادبی کرده، باید منتظر باشیم و ببینیم ادامه این ماجرا چه میشود. آیا دفتر موسیقی وزارت ارشاد بررسی درستی انجام میدهد یا ماجرا مثل همان شکایتهای شاعران به شکل خودمانیتری! فیصله پیدا میکند؟ آیا بالاخره اهالی موسیقی دست از رفیق بازی و کینهتوزی برمیدارند و حاشیههای حمید هیراد را منطقی قضاوت میکنند یا ماجراها به همین شکل ادامه پیدا میکند و بیسرانجام پیش میرود.
زینب مرتضاییفرد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: