پیرمردی به نام داربی که کارش مراقبت و نگهبانی از خانه ارباب می باشد؛ نزد مردم شهر محبوبیت قابل توجهی دارد. او با داستان هایی که در خصوص آدم کوچولوها و شهر زیر زمینی آنها برای مردم روستا تعریف می کند؛ اوقات فراغتشان را به خوشی پر می کند. پیرمرد در حالی که نگران آینده تنها دخترش می باشد؛ با تقاضا از پادشاه آدم کوچولوها که توانایی برآورده کردن 3 آرزوی او را دارد ازدواج او را تضمین می نماید. در نهایت ....